إستٍیٖـღـڪٍْرٍٖعًڪْٖٓღًـڛْ ݒٌٍـღـږُ ـۅٌفْـღٍـآيٖـღـݪٍْ
آدمیزاد تاب نمیآورد، بالاخره باید یک جایی را داشته باشد تا به آن پناه ببرد... شهری، دیاری، خانهای، سایهای، تنی، وطنی، آغوشی🫂