شيخ ابوالفتوح رازى روايت كرده از حضرت رسول صلى الله عليه و آله كه فرمود:
در شب معراج چون به آسمان رسيدم ملكى را ديدم كه هزار دست داشت در هر دستى هزار انگشت و مشغول حساب و شماره كردن با انگشتان بود.
از جبرئيل پرسيدم كه اين ملك كيست و چه چيزى را حساب مى كند؟
جبرئيل گفت : اين ملكى است موكل بر دانه هاى باران حفظ مى كند كه چند قطره از آسمان به زمين نازل شده .
پس من به آن ملك گفتم: كه تو ميدانى از زمانيكه حق تعالى دنيا را خلق كرده است چند قطره باران از آسمان به زمين آمده است ؟
گفت : يا رسول الله قسم به آن خدايى كه تو را به حق فرستاده به سوى خلق ، غير از آنكه من مى دانم چند قطره باران از آسمان به زمين نازل شده ، به تفصيل هم مى دانم چند قطره به دريا فرود آمده و چند قطره در بيابان و چند قطره در معموره و چند قطره در بستان و چند قطره در شوره زار و چند قطره در قبرستان.
حضرت فرمود: من تعجب كردم از حفظ و تذكر او در حساب خود. پس گفت : يا رسول الله ، با اين حفظ و تذكر و دستها و انگشتان كه دارم حساب كردن يك چيزى را قدرت ندارم.
گفتم : آن چيست ؟
گفت : قومى از امت تو كه در جايى حاضر مى شوند و اسم تو نزد ايشان برده مى شود پس بر تو صلوات مى فرستند من قدرت ندارم ثواب آنها را شماره و حساب كنم.
تفسیرابوالفتوح رازی, ج۴, منازل الآخره
https://eitaa.com/joinchat/421855293C331bef3b83
🌸
@AXNEVESHTEHEJAB