🚷
#راهکار_های_مدیریت_خشم (۲/۷) 🚷
💠
#حلم آشیخ محمد تقی بافقی که از اوتاد بود . خدمت امام زمان عج میرسید .یک زمان ایشان پول شهریه طلبه ها رو نداشت ، وضع مالیشونم خوب نبود . آشیخ عبدالکریم به آشیخ محمد تقی بافقی فرمودند:ما نمیتوانیم شهریه بدهیم . اگر طلبه ی جدیدی به قم آمد قبول نکن. آشیخ محمد تقی بافقی هم رک حرف میزد ، به آشیخ گفت : مگر شما شهریه میدهید . امام زمان لشکر خودش را اداره میکند.
🌺 آشیخ عبدالکریم هم هیچی نگفت .آشیخ محمد تقی همراه طلبه های مقدس به مسجد مقدس جمکران رفته و متوسل به امام زمان میشوند و حتی میگوین امام زمان را در مسجد جمکران دیده بود وقتی آمد یه پول خوبی برای آشیخ عبد الکریم رسید.
😱 در حمام یک سرهنگی ریشش را میتراشید ، آشیخ محمد تقی متوجه شد، فرمودند :اقا ریشتان را نتراشید حرام است، چون ایشان قیافه ی علمایی نداشتند ، مثل آشیخ عباس قمی ، به همین خاطر یک کشیده به آقا زد ، آشیخ فرمودند: کشیده یکی دیگر هم بزن ، اما ریشت را نتراش !
این را میگویند
#حلم
🌷وقتی از حمام بیرون میآید میبیند بَه مردم دست آقا را بوس میکنند، صلوات میفرستند، از یک نفر میپرسد: آقا چه کسی هستند؟ او میگوید: آیت الله آشیخ محمد تقی بافقی یزدی
سرهنگ خیلی ناراحت میشود، به پای آقا میافتد، از آقا عذر خواهی میکند و از مردید های ایشان میشود و محاسن میگذارد و تا آخر عمر آشیخ مریدش می ماند، برای چی؟ برای
#حلم. اگر آن وقتی که سرهنگ کشیده زد، آشیخ میگفت: پدر سوخته میزنی؟ و مرید هاش میریختند و او را میزدند، دیگر مرید آشیخ نمیشد.
🖊 ادامه دارد .....
🔻🔻🔻🔻
https://eitaa.com/joinchat/2013659171C5b2d884d14