با یکدیگر مهربان باشیم💕 در میان کاروانی، که همراه شیخ رجبعلیِ خیاط به زیارت رفته‌بودند، زن و شوهری بودند که به نظر می‌رسید رابطۀ خوبی با هم ندارند. آن روز هم وقتی همه از زیارت برگشتند، این دو، وسط راه، بگومگویشان شده بود و خانم، زخم زبان آزاردهنده‌ و تلخی، نثار همسرش کرده بود. وقتی همه‌ی کاروان برای استراحت، وارد منزل شدند، شیخ رجبعلی به همه، زیارت قبول گفتند؛ ولی وقتیکه نوبت این خانم رسید، گفتند: «شما که هیچ...! شما همه‌ی اعمال و زیارتت را ریختی زمین ...» زن، با تعجب پرسید: «چطور مگر آقا ؟! من اینهمه راه آمده‌ام برای زیارت ... » شیخ رجبعلی خیاط، که صورتشان پر از نور خدایی بود، گفتند: «بله، ولی آن نیشی که امروز به همسرت زدی، همۀ آنها را با خودش برد...» 📗 رسم حضور، ص65؛ تولیدات فرهنگی حرم امام رضا (ع) ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•