🌸🍃🌸🍃 خواجه عبدالکریم، خادم شیخ ابوسعید بود. گفت: روزی درویشی مرا بنشانده بود تا از حکایت‌های شیخ او را چیزی می‌نوشتم، کسی بیامد که تو را شیخ می‌خواند. برفتم، چون پیش شیخ رسیدم شیخ پرسید که چکار می‌کردی؟ گفتم: درویشی حکایتی چند از آنِ شیخ خواست، آن را می‌نوشتم. شیخ ابوسعید ابوالخیر گفت: ای عبدالکریم! . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•