💠اخطار معاویه به ابن عباس ✍روایت نموده اند که: روزی معاویه خطاب به ابن عباس گفت: من در بلاد و امصار نوشته ام که مردم زبان از مناقب علی ببندند، تو نیز زبان خود را نگه دار. ابن عباس گفت: ای معاویه! آیا ما را از قرائت قرآن نهی می کنی؟ معاویه گفت: نهی نمی کنم. ابن عباس گفت: پس ما را از تأویل قرآن نهی می کنی؟ معاویه گفت: بلی، قرائت کن قرآن را لیکن معنی مکن آن را. ابن عباس گفت: کدامیک واجب تر است، خواندن قرآن یا عمل کردن به احکام آن؟ معاویه گفت: عمل واجب تر است. ابن عباس گفت: اگر کسی نداند که خدای از کلمات قرآن چه خواسته است چگونه عمل می کند؟ معاویه گفت: سؤال کن معنی قرآن را از کسی که تأویل می کند آن را به غیر آنچه که تو و اهل بیت تو به آن تأویل می کنید. ابن عباس گفت: ای معاویه! قرآن براهل بیت من نازل شده حال تو می گویی سؤال کنم معنی آن را از آل ابوسفیان و آل ابومعیط و از یهود و نصارا و مجوس؟ معاویه گفت: مرا با این طوایف قرین می کنی؟ ابن عباس گفت: بلی، به سبب آن که نهی می کنی مردم را از عمل کردن به قرآن. آیا نهی می کنی از این که اطاعت کنیم خدای را به حکم قرآن و باز می داری ما را از عمل کردن به حلال و حرام قرآن و حال آن که اگر امت سؤال نکنند از معنی قرآن و ندانند مراد آن را هلاک می شوند در دین؟ معاویه گفت: قرآن را تلاوت کنید و تأویل کنید لیکن آنچه را خدا در حق شما نازل فرموده، به مردم مگویید. ابن عباس گفت: خداوند در قرآن فرموده: یریدون این یطفئوا نور الله بافواههم و یأبی الله الا ان یتم نوره ولو کره الکافرون**توبه/ 32، ترجمه: آنها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولی خدا جز این نمی خواهد که نور خود را کامل کند هر چند کافران ناخشنود باشند)). درباره نظیر این آیه، ر.ک: آیه 8 سوره مبارکه صف. *. معاویه گفت: ای ابن عباس! به حال خود باش و زبان از گفتن این گونه کلمات کوتاه کن و اگر به ناچار خواهی گفت: چنان بگوی که آشکار نباشد و مردم نشنوند. این بگفت و به سرای خویش رفت و صدهزار درهم و به روایتی پنجاه هزار درهم برای ابن عباس فرستاد 📚ر.ک: منتهی الآمال 1/ 286. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•