‍ ما همه کنار توییم، تویی که جامه‌ی سنگین رزم پوشیده و فداکارانه می‌جنگی برای نجات جان انسان‌های بی‌پناهی که جز خدا و دستان او روی زمین پناه دیگری ندارند، دستانی درست شبیه به دستان مهربان تو. ما همه در کنار تو و قدردان توییم، تویی که در سخت‌ترین شرایط روزگار، فرشته‌گونه ایستاده‌ای و به تاریخ، درس ایثار و انسانیت می‌دهی و به انسان‌های ترسیده از بیماری و رنج و تنهایی، اعتماد به زیستن! اعتماد به اینکه درختان سرمازده بار دیگر سبز می‌شوند و شکوفه می‌دهند، اعتماد به اینکه زمستان با رسیدنِ بهار، می‌میرد. تاب بیاور خوبِ من! که ما همه محتاجیم به معجزه‌ی دستان تو که اگر نباشند جهان جای ترسناکی می‌شود برای جان دادن... دور شده‌ایم از هم و به انزوا گریخته‌ایم و تنها تو مانده‌ای در خط مقدم پیکار با این حریف ناشناخته که به جان بقا و آرامشمان افتاده، امیدمان به معجزه‌ی دستان خداگونه‌ی توست در این تاریکی. تباهی احاطه‌مان کرده، شده‌ایم کودکان نابلدی که از تنهایی و بی‌پناهی ترسیده‌اند و پناه برده‌اند به جامه‌ی سفید رزم تو و همرزمان تو... تا بمانید و باطل کنید این نفرین سیاه را. قهرمان سرزمین من! ما همه از دور، کنار تو ایستاده‌ایم، مضطرب، هراسان و بیقرار. دعا می‌کنیم که بمانی و نور انسانیتت را بر این تاریکیِ مشکوک بتابانی و صبح را به این سرزمین شب‌زده برگردانی. امیدمان به توست، تویی که دستان شفابخش خدا روی زمینی. قوی بمان که جوانه‌ها از نگاه تو آغاز به رویش می‌کنند و بهار، این‌بار از دستان سبز تو آغاز می‌شود...🌱 ادمین.. 📖 ♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•