"
در محضر امام زمان ارواحناه فداه "
#تشرفات (قسمت دوم)
#امام_زمان ﷻ
💥هفتم ماه مبارک رمضان بود که همسرم گفت: قرار است به عنوان خدمه به مکه بروم، اگر موافق باشی با هم برویم. استخاره کردیم خوب آمد. مقدمات سفر فراهم شد و به مکه مشرف شدیم. از همسرم خواهش کردم که اجازه بدهد در کنار خانه خدا بمانم تا حاجتم را بگیرم. قبول کرد و من سه شبانه روز در کنار کعبه ماندم و گفتم: اگر بنا باشد شفا یابم باید به گوشم بگویند نه آن که در خواب ببینم.
شب چهارم، حدود ساعت دوازده نیمه شب با یکی از هم اتاقیهایم نیت کردیم برای شفای همه مریضها طوافی انجام دهیم. دور دوم طواف کنار حجر اسماعیل ایستادم و از خدا خواستم که زیر ناودان طلا دو رکعت نماز بخوانم. ناگهان شخصی با قامت رشید دیدم، به گوشم گفت: می خواهی نماز بخوانی؟ گفتم: آری. دستی بر حجر اسماعیل گذاشت و دست دیگر را باز کرد، دیدم با اینکه در ایام حج بود، هیچ کس در حجر نیست فقط یک خانم در آنجا بود که گریه می کرد. نماز را خواندم، آقا فرمود: می خواهی باز هم نماز بخوانی؟ گفتم: نه، چون مریض هستم. فرمود: خدا تو را شفا داده است، بیا و از آب زمزم استفاده کن. گفتم: درد من، درد بدی است. فرمود: مگر سرطان نیست؟ گفتم: چرا! فرمود: خدا تو را شفا داده است، بیا برو از آب زمزم استفاده کن.
وقتی روی برگرداندم دیدم کسی نیست. احساس کردم که دردم رفع شده و آن خلوت از بین رفته بود و مردم در اطراف من بودند. پس از آنکه به ایران آمدیم زمایش دیگری دادم که در نتیجه کبد ٧% و کلیه ٨% آلوده بودند و دکترها گفتند: آثار بیماری از بین رفته است. گفتم: اینها به عنایت حضرت ولیعصر صلوات الله علیه بوده است.
📗توسلات و کرامات امام زمان ارواحنا فداه ص٢۶۴
✨گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
✨به دو عالم ندهم لذت بیماری را
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
@ayna_sahebona110
╚══════════🍃═╝