دوسال پیششبپنجممحرمبود،حسین گفتمیایبریمهیات ؟دعوتمڪردن باید برمبخونم...گفتم بریم
باخودمفڪ ڪردمشایدیه هیات بزرگ ومعروفیهڪه یهشبمحرمرو وقت میذارهومیره اونجاوقتی رسیدیم جلویهیات به ماگفتن هنوزشروع نشده..حسین،گفت مشڪلی نداره ما منتظرمیمونیم تاشروعشه ...نیم ساعتی توماشین نشستیم وحسین شعرهاشوورقمیزدوتمرین میڪرد ...
وقتیداخل هیاتشدیم جاخوردم ، دیدم ڪلاسه چهارنفرنشستنویڪ نفرمشغول قرانخوندنه ...بعداز قرائت قرانحسین رفتوشروعڪردبه خوندن زیارتعاشوراوروضهچشمهاشوبسته بودومیخوندبهجمعیت و،هم هیچڪاری نداشت.برگشتنیگفتمحاج حسینشمامیدونستی اینجا انقدخلوته ؟گفتبله منهرسال قول دادمیه شببیام اینجاروضه بخونم .گاهی تو اینمجالسخلوت ڪهمعروفمنیستن یه عنایاتی بهآدممیشهڪه هیچجاهمچین چیزی پیدانمیشه ..
#شهیدحسینمعزغلامی
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2