خاطرات شهیدعلی سیفی...
شهیدی که امام زمان بهش گفت بیا مشهدشفابگیر...
#ڪتاب(بیامشهد)
#رمان📚
#پارت_چهارم
بعد ازشنیدن این ماجرا،برای انجام کارهای بعدی ومصاحبه های بعدی مصمم شدیم.
از خدا خواستیم توفیق دهد که کتابچه،به کتاب کاملی برای معرفی این والا مقام تبدیل شود.
بعد ازچند ماه که مصاحبه های دوستان مراغه واطراف راگرفتیم،متوجه شدیم که این شهید بزرگوارخاطرات زیادی در شهرهای مختلف دارد.تصمیم براین شد که بعدازاتمام امتحانات ترم،مصاحبه های خارج از استان راشروع کنیم که عبارتند از:
دزفول،اندیمشک،قم،تهران و...
برای هزینه سفرمشکل داشتیم.چرا که از دانشجو وطلبه جماعت ،داشتن هزینه های این چنینی بعید بود.یکی از بچه های گروه که مشکل جسمی داشت به ما گفت:
من یکبار سرمزارشهید رفتم وباشهید سیفی دردودل کردم،حسابی قسمش دادم وبرگشتم،چندروزبعدمشکل جسمی که داشتم به لطف خدا برطرف شد.
دوست دیگری گفت:برای مسئله کاروازدواج مشکل داشتم،بالاخره مصمم شدم بروم مزارشهید سیفی واز او چاره مشکلاتم رابخواهم.
این دوست در ادامه گفت:بعد از آن توسل هم مشکل کار وهم مشکل ازدواجم حل شد.
یکی دیگراز بچه ها سفر راهیان نور را از شهید خواسته بودندکه به لطف خدا به این سفر رفته و...
به پیشنهاد دوستان تصمیم گرفتیم به خودشهید متوسل شویم،رفتیم سرمزاروتوسلی پیدا کردیم وبرگشتیم.
بعد ازچند روز،یکی از دوستانی که ازماجرای شروع کارکتاب خبر داشت،مبلغی را برای هزینه های ما فرستاد.ناباورانه هزینه سفر و مصاحبه و...حل شد.
ما درتمام این ایام دست عنایت شهید را به جشم خود دیدیم.امیدواریم که باچاپ کتاب این شهید بزرگوار،الگویی برای جوانان ایجادشود.
ان شاالله...🤲
#ادامهدارد...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─