عرض بکنم.
امّا در بخش توفیقات، به نظر من مهمترین توفیق این دولت، زنده کردن امید و اعتماد در مردم است؛ این بزرگترین توفیق شما است. مجموع عملکرد دولت ــ چه شخص رئیسجمهور محترم، چه مسئولین در بخشهای مختلف ــ به مردم این احساس را داد که دولت وسط میدان است، مشغول کار است، دارد تلاش میکند و برای آنها خدمت میکند، میخواهد خدمترسانی بکند؛ این [کار]، امید مردم را و اعتماد مردم را تا حدود زیادی احیا کرد. در مواردی، این تلاشها نتایج محسوسی هم داشت که مردم به چشم دیدند، مثل بخش سلامت، بخشهای دیپلماسی، بعضی بخشهای فرهنگی و غیره که نتایج روشن و مشخّصی هم داشته؛ بعضی از آنها هم نتایجی داشته است لکن برای مردم باید این نتایج نشان داده بشود؛ نتایجی وجود داشته، منتها باید به مردم گفته بشود که این نتیجه حاصل شد، این اتّفاق افتاد. در بعضی از کارها هم هنوز تلاشها به نتیجه نرسیده، لکن احساس میشود که کار دارد انجام میگیرد. این به نظر من بزرگترین توفیق شما است.
یک توفیق دیگری که شما پیدا کردید، این سفرهای استانی است؛ این خیلی حادثهی درخشانی است، حادثهی مهمّی است. اینکه ۳۱ سفر در ۱۱ ماه انجام بگیرد به سرتاسر کشور، نقاط محروم، دورافتاده، صحنههای کمنظیری اتّفاق بیفتد و دیده بشود از همدلی صادقانهی با مردم و نظارت میدانی به مسائل گوناگون مردم، خیلی چیز مهمّی است، که من باز در توصیهها راجع به این، یک بار دیگر یک جملهای عرض خواهم کرد.
توفیق دیگری که شما داشتید، سرعت عمل شما است در قبال حوادث پیشبینینشده مثل سیل، مثل حوادثی که اتّفاق میافتد. این سرعت عمل خیلی چیز مهمّی است. اینکه یک جایی زلزله بشود، سیل بیاید، بلافاصله مسئولین خودشان را برسانند آنجا و بالای سر کار بِایستند و کار را سامان بدهند، این خیلی چیز باارزشی است. رئیسجمهور محترم از سفر خارجی(۸) برگشتند، بلافاصله رفتند کرمان سراغ سیلزدهها؛ یا وزیر محترم چند روز میرود بالای سر یک کاری میایستد؛ اینها مهم است. این یکی از توفیقات شما است که نشاندهندهی همدرد بودن دولت با مردم و در میدان بودنِ دولت است؛ این هم یک توفیق است. اینهایی که من عرض میکنم به عنوان توفیقات، فقط تمجید شما مورد نظر نیست؛ آنچه مورد نظر است این است که این رشته را از دست ندهید، این سبْک کار را مواظب باشید که از دست نرود؛ این را حفظ کنید.
توفیق دیگر، زدودن رقابتهای منفی از روابط بین قوا است؛ به نظر من این یکی از مسائل مهم است. اینکه دولت، مجلس و قوّهی قضائیّه دائماً با هم مناقشه داشته باشند و حرف و گفت و گله و شکایت داشته باشند، چیز بدی است، ذهن مردم را آشفته میکند. امروز احساس میشود که یک توافقی، یک همدلیای وجود دارد. البتّه این بخش، این کار، از جملهی چیزهایی است که هم دولت، هم مجلس، باید مراقبش باشند، باید حفظش کنند؛ این شکننده است. این از جمله چیزهایی است که خیلی در اختیار شما نیست، بتنهایی در اختیار شما یا مجلس نیست؛ افراد میآیند وسط و غوغاسازی و فتنهسازی میکنند. باید سعی کنید این همدلی را، همفکری را حفظ کنید؛ هم دولت مواظب باشد، هم مجلس مواظب باشد، هم قوّهی قضائیّه مواظب باشد؛ باید مراقبت کنید.
یک توفیق دیگرِ شما، جوانگرایی در مجموعهی اجرائی کشور است؛ این خیلی چیز خوبی است. این موجب میشود که حلقهی فرسودهی مدیران باز بشود، یک نَفَس تازهای به دستگاههای اجرائی کشور دمیده بشود؛ این خیلی چیز خوبی است، این را حفظ کنید. البتّه بنده میدانم و مشاهده میکنم، قبلاً هم که دائم اسم جوانها را میآوردیم، این را میدانستیم که جوانها هم در مواردی اشتباه میکنند؛ جوانها، هم در دولت، هم در مجلس اشتباهاتی دارند، یک خطاهایی هست امّا میارزد؛ اینکه بدنهی اجرائی یا تقنینی کشور با روح جوان اداره بشود، حفظ این معنا میارزد که حالا چهار تا خطایی هم در یک مواردی اتّفاق بیفتد. این خطاها بتدریج برطرف خواهد شد انشاءالله؛ مدیران قویِ خوبی تربیت خواهند شد. این هم یک توفیق دیگر.
یک توفیق دیگرِ این دولت این بود که جامعه را از حالت چشمانتظاری و نگاه به بیرون خارج کرد. از این حالت که همیشه منتظر باشیم ببینیم دیگران دربارهی ما چه میگویند، چه تصمیم میگیرند، چه کار میخواهند بکنند خارج شده؛ به ظرفیّتهای داخل کشور اهمّیّت داده شده، روی آنها تکیه شده، کار دارد میشود. اینکه حالا باید حتماً با فلان کشور ارتباط برقرار کنیم تا مشکلاتمان حل بشود یا فلان گره باید از فلان جا باز بشود تا مشکلات ما حل بشود، این خیلی برای کشور مضر است؛ این شرطی کردن حوادث کشور و در انتظار دیگران نگه داشتن، چیز بدی است که این الحمدلله در دولت شما به میزان زیادی کاسته شده.
یک توفیق دیگر شما این است که این دولت از فرافکنی و بهانهتراشی احتراز کرده و مسئولیّتپذیر بوده. ما در این مدّت از مسئولین محترم دولتی نشنفتیم که بگویند: «نمیگذارند کار کنیم، اختیار نداری