💎مکتب خانه های خانوادگی💎
برشی از یک کتاب خاطرات در عصر قاجار:
▪️يك روز با يك كله قند یک ونیم کیلویی و يك عدد توپ مرا براى آخوند به مكتب فرستادند.
مكتب خانه ی خانوادگى ما بود.
خیلی سربسته شنیده بودم كه آقا ميرزا جعفر برادرم و پسر سوم پدرم هم در همين مكتب خانه درس خوانده بود. به همین دلیل بیشتر از بيست سال است كه تمام دختر و پسر و نوه و برادر زاده هاى پدرم هر کدام کم و بیش با اين مكتب خانه سر و كارى داشته اند.
از زمان قدیم اين مكتب خانه مستمرا بر پا بوده و معلمى داشته است. يك چند ملا محمود گرگانى در آنجا تدریس می کرد و بعد از او ملا محمد انجدانى مدرس شده بود.
ایشون (ملا محمد) با برادرش (ملا عبد اللطيف) از هفت هشت سال قبل بطور مستمر در اينجا تدریس می کردند.
هر بار كه يكی از برادرهای معلم در مکتب خانه براى كارهاى شخصى خانوادگی مي رود، جایگزینش برادر ديگر ميايد.
وقتيكه من به مكتب رفتم ملا محمد معلم بود. همين كه چشمش به من و بعد به سينى کله قند افتاد، بعد از سلام و جواب سلام، شروع کرد به مدح کردن من و گفتن از هوش و زکاوت من و در مورد شعور من صحبت می کرد.
و می گفت كه ان شاء اللّه من پسری اهل کار و تلاش و کوشش و انسان معقولى خواهم شد همچنین گفت که آقاى سنگين و رنگينى به بار خواهم آمد ،بعد مرا کنار برادرم در حالی که نزدیک به او بودیم.
یک عمه جزئی هم براى من از قبل آماده كرده بود. آخوند خیلی زود مرا صدا کرد برای رفتن به صدر کلاس جهت آموزش دیدن سپس عمه جزء را باز كرد و هو الفتاح العليم را با شعر بعدش به صورت طوطى وارانه به من آموزش داد.
من با اینکه نمی توانستم اشكال را به آنچه مىگويم تطبيق كنم چوب الف را روى كلمات مي گرداندم و جملۀ عربى و شعر فارسى را تكرار ميكردم.
در اين زمان نوبت رفتن ملا محمد و کمک کردن به خانواده اش رسيد و رفت بعد نوبت برادر کوچک ترش به نام ملا عبد اللطيف بود تا برای تدریس به مکتب خانه بیاید. من هم به الحمد رسيده بودم.
در اولین روز ملا عبداللطیف که از قبل از برادرش سابقۀ پيشرفت واستعداد مرا در سرعت یاد گیری مأخذ قرار داده بود به یکباره تمام الحمد را براى من تدریس کرد.
اين آخوند های مکتب خانه هر ماه بيست و پنج قران پول تحت عنوان حق الزحمه مي گرفتند.
در بیشتر مواقع هم به دلیل اینکه خانواده آن ها در شهر تهران نبودند، شب و روز در مكتب خانه می ماندند و براى آن ها شام و نهار از آشپزخانه ميدادند.
يك نفر هم به عنوان مستخدم وظیفه ی آوردن شام و نهار براى آخوند و تمییز کردن مكتبخانه را بر عهده داشت.
در طاقچه ای که بالاى سر آخوند و ملا بود پر بود از كتب حجیم بزرگ که جهت مطالعه آن ها تدارک دیده شده بود. غير از این کتابخانه چند جلدی هم از كتابهاى پدرم باقی مانده بود كه به آخوند داده شده بود و در اصل به مكتب خانه وقف شده بود.
هر طاقچه در بالای سر ما هر کدام به دو نفرتعلق داشت كه وسائل كار و درس و بحث خود را هريك در گوشهاى از آن قرارداده بودیم. ما دو نفری از همه ی هم مکتبی ها به آخوند نزدیک تر مى نشستيم .
البته آخوند خودش هم بعد از ظهر ها در نزد مدرسين مدارس آخوندى (حوزه های علمیه) شاگردی مي كرد.
البته که سطح درسی این شاگردان همه با هم در یک اندازه نبود و امکان ساخت يك كلاس از همه ی آن ها نبود. احیانا اگر برخی تصادفا با هم در یک سطح قرار می گرفتند، با یکدیگر هم درس و هم بحث مي شدند، لذا آخوند مجبور بود روزانه دو الی سه ساعت صرف درس دادن به آنها بكند.
مواد درسی در مکتب خانه عبارت بودند از:
امثله و شرح امثله صرف مير فارسى.
تصريف و شرح تصريف در صرف.
عوامل جرجانى
عوامل ملا محسن
عوامل منظومه كه بشعر فارسى بود
انموذج صمديه در نحو
كبراى فارسى در منطق.
جامع المقدمات
شرح سيوطى الفيۀ ابن مالك
شرح جامى در نحو و صرف
حاشيۀ ملا عبد اللّه
شرح شمسيه در منطق
مغنى مطول در معانى بيان
در فارسى ترسل - مخزن الانشاء - گلستان
و كتب تاريخى فارسى مثل ناسخ التواريخ،
ديوان شعرا مانند كليات سعدى - غزليات حافظ - خمسۀ نظامى ديوان سنائى غزنوى - مثنوى ملاى رومى و غيره و غيره و چنانچه بعضى اظهار ميل ميكردند خلاصة الحساب شيخ بهائى در حساب و براى فهم تقويم رقمى، قدرى از اصول ارقام و اعداد هم علاوه ميگشت.
ادامه....