اصطلاح اقتصادی «فرار سرمایه» معانی گسترده ای در اقتصاد دارد و نشان دهنده پدیده ای است که باید به هر طریقی از آن جلوگیری کرد و ممکن است اقتصادها را به سقوط یا بحران سوق دهد.
از زمان دولت نتانیابو- اسموتریچ-بن گیر، نشانه های فزاینده ای مبنی بر اینکه اقتصاد اسقاطیل واقعاً از خروج سرمایه رنج می برد، پدیده ای که تنها پس از شکست عظیم ۷اکتبر تشدید شد، وجود داشته است. اما این سوال مطرح می شود که آیا می توان از اصطلاح فرار سرمایه در مورد اسقاطیل استفاده کرد؟ تقریباً همه اقتصاددانان ارشدی که با آنها صحبت کردیم و از آنها خواسته شد پدیده حساس را تعریف کنند،
تعریف پذیرفته شده فرار سرمایه عبارت است از خروج قابل توجه، سریع و گاه غیر رسمی یا مستند دارایی های مالی یا سرمایه از یک کشور به دلیل بی ثباتی، عدم اطمینان یا افزایش ریسک های سیاسی، ژئوپلیتیکی، اقتصادی یا اجتماعی یا سایر عوامل خطر که معمولا منجر به بی اعتمادی در کشور می شود، در تعاریف صندوق بین المللی پول و بانک جهانی یک مخرج مشترک محکم وجود دارد: باید خروج سرمایه صورت گیرد، سرعت باید سریع و ناگهانی باشد (شکست روند). درک ریسک در آن کشور تغییر می کند و ممکن است به دنبال تغییر قابل توجه در یک پارامتر مهم (اقتصادی، سیاسی و غیره) عدم اعتماد ایجاد کند.
مشکل بزرگ این است که چگونه پدیده را کمی کنیم یا چه پارامترهایی را باید بررسی کنیم. اینجاست که بحثها زمانی شروع میشود که همه موافقند که هیچ تعریف روششناختی یکسان، مورد توافق یا جهانی برای تعیین وجود یا نبودن پدیده وجود ندارد...