42.58M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
حس خوب روستا👆 مرغش یک پا داره 🔹در یکی از روزها دوستان ملا نصر الدین باعجله درخانه ملا را زدندبه او گفتند:حاکم شهر عوض شده وحاکم جدیدی آمده.ملا گفت :حاکم عوض شده که شده ؟به من چه ؟دوستانش گفتند ، یعنی چه ؟ این چه حرفی است ؟باید هر چه زودتر هدیه ای تهیه کنی و برای حاکم جدید ببری .ملا گفت : آها ؛حال فهمیدم پس من بایدهدیه ای تهیه کنم و ببرم پیش حاکم جدیدتا اگر فردا برای شما گرفتاری پیش آمد،واسطه بشوم و از حاکم راهنمایی بخواهم ؟ 🔸 دوستانش گفتند :بله همین طور است.ملا گفت : این وسط به من چه می رسد؟دوستانش گفتند:بابا تو ریش سفیدی ،تو بزرگی .یکی ازدوستان ملا ، گفت :ناراحت نباش، هدیه را خودمان تهیه می کنیم.یک مرغ چاق و گنده می پزیم تا تو مزد آن را به خانه ی حاکم ببری .ملا گفت :دو تا بپزید. یکی هم برای من و زن بچه ام .چون من باید فردا ریش گرو بگذارم آنها قبول کردند و فردا با دو مرغ بریان به خانه ی ملا آمدند.ملا یک مرغ را به زنش داد و مرغ بریان دیگر را در سینی گذاشت تا نزد حاکم ببرد .در راه اشتهای ملا تحریک شد و سرپوش سینی را برداشت و یکی از پاهای مرغ را کند و خورد و دوباره روی آن را پوشاند و نزد حاکم برد . 🔹 حاکم سرپوش را برداشت تا کمی مرغ بخورد.دید که ای دل غافل .مرغ ملا یک پا دارد.سوال کردچرا مرغ بریان یک پا دارد.ملا گفت :مرغ های خوب شهر ما یک پا دارند.حاکم فهمید که ملا بسیار زرنگ و باهوش است به او گفت : ناهار میهمان ما باشید 👌 از‌ آن به بعد هر کسی که روی حرف نادرست خود پافشاری کند میگویند:مرغ ایشان یک پا دارد وحالا این حکایت شده ضرب المثل اینم هدیه روزه اولی هاگفتین حکایت بزار