ولادت امام زمان 1⃣بخش اول حکیمه خاتون گوید: ابومحمد حسن بن على علیه السّلام دنبال من فرستاد و گفت: اى‏ عمه‏ افطارت‏ را در نزد ما باش‏، زیرا امشب‏ ‏ است‏ و خداوند ‏ خود را ظاهر می‌کند، گوید: گفتم‏: مادر او کیست‏؟ فرمود: نرجس‏، گفتم‏: فدایت‏ گردم‏ در وى آثار حمل نیست، فرمود: مطلب همین است که گفتم، حکیمه گوید: پس به درون اتاق رفتم و سلام کردم،نرجس‌خاتون آمد و کفش‏ها را از پایم بیرون کرد و گفت: اى سیده من امشب حالت چگونه است؟ گفتم: من و خانواده‌‏ام شما هستید، گوید: وى از این کلام من ناراحت شد و تعجب کرد و گفت: این چه سخن است می‌گوئید، گفتم: اى دخترک من! خداوند در این شب به تو خواهد داد که سید دنیا و آخرت خواهد بود. با شنیدن این کلام حیا در چهره او نمایان شد. پس از اینکه افطار کردم و نماز عشا را اداء نمودم به خواب رفتم. پس از نیمه شب بار دیگر بیدار شدم و شروع به اداى نماز شب کردم، هنگامى که از نماز خود فارغ شدم، نرجس هم چنان در خواب بود، پس از تعقیب نماز همان طور که نشسته بودم خوابم برد، بار دیگر که بیدار شدم باز نرجس را خوابیده یافتم، بعد از مختصرى نرجس از خواب بیدار شد و نماز خود را خواند و باز بخواب رفت و... ادامه دارد... میلاد امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مبارک!🌹🌹 https://eitaa.com/az_o_bego