. . . شما فرزاندانتان رابياوريد ماهم فرزاندانمان را مي آوريم...شما زن هايتان رابياوريد ماهم زن هايمان را مي آوريم....ماازنفوس خوددعوت ميكنيم شماهم از نفوس خود دعوت كنيد سپس مباهله ميكنيم و لعنت خدارا بر دروغگويان قرار مي دهيم . . همه دارند نگاه ميكنند...جمعيت زيادي را آورده اند مسيحي هاي زيادي در صحنه حاضرشده اند و منتظرند تا رسول خدارا با لشكري ببيند اما همه تعجب ميكنند فقط چهار نفر را باخود آورده است . . فاطمه و پدر فاطمه و همسر فاطمه و بچه هاي فاطمه . . پيغمبر حسن و حسين را آورده كه به همه ى ابنا مسلمين برتري دارند تاهمه بفهمند سرورجوانان بهشتند اين دوآقازاده...بجاي همه زن ها فقط فاطمه را آورده تا به همه بفهماند سرور زنان عالم است و اعجاز مباهله اينجاست كه علي را جان خود معرفي كرده تا به همه بگويد محمد همان على و على همان محمد است....بزرگ مسيح از ديدن چهره هاي نوراني متوجه اصل ماجرا مي شود...چهره هاي نوراني را حتي مسيحي ها تشخيص مي دهند...به اهلش مي گويد اگر اينها نفرين كنند دودمانمان به بادخواهد رفت...صرف نظر ميكنند از مباهله . . اما حرف من اينجاس مسيحي ها كه روز قبل پيامبر راديده بودند ولي به تنهايي...پس تعجب نداشته....قطعا صورت و صداي مادرسادات را نديده و نشنيده اند پس فقط چهره علي و اولاد علي بودن رسول خدا با اين سه تن آنهارا اينطور ترسان و لرزان كرده . . من ميگويم بازهم غيرت اين مسيحي ها كه حق را ديده ند و پذيرفتند...مگر ميشود چهره علي را ديد و آدم نشد....اما امان از مسلمان نماهاي كافري كه صداي زهرا راپشت در شنيدند و باز جسارت كردند.... . باخودم فكر ميكنم چطور يك مسيحي ازديدن روي حسين همه چيز را ميفهمد ...مي ترسد....احترام ميكند اما ....اما....اما....لايوم كيومك يااباعبدلله الان ميفهمم معني اين سلام را السلام علي ذبيح بالقفا نورصورت حسين مجبوركرد شمر را...