⚡ از شیعه شدن تا شیعهسازی
✏مهدی مسائلی
🔸 پس از انتشار نوشتار "نقدی بر شیعهسازی اهلسنت" که در آن به تعدادی از روایات اهلبیت(ع) استناد کرده بودم، عدهای بدون توجه به استدلالهای برگرفته از این روایات، درصدد برآمدند که تعارضی میان این روایات و تمام آیات و روایاتِ تبلیغ دین، دعوت به حق و امر به معروف ایجاد کنند.
اخیرا نیز با همین رویکرد یادداشتی با عنوان "دعوت به تشیع آری یا خیر؟" در سایت مباحثات منتشر شد. در ادامه مختصرا چند نکتهای را دراینباره بیان میکنم:
🔹 بحث ما عدم تبلیغ دین یا مذهب نیست بلکه بحث بر سر چگونگی تبلیغ دین و مذهب است. پس اینکه وی کوشیده تا میان سخنان و استدلالهای بنده و "مجموعه آیات و روایات امر به معروف، تبلیغ دین، هدایت و احیاء مردم" تعارض ایجاد کند، ناشی از آن است که روش تبلیغ دین و مذهب را منحصر در مجادلههای مذهبی میبینند.
🔹 پیش از این بنده در یادداشتی بیان کردم که مسلما از دید هرکسی که به مذهبی اعتقاد و پایبندی دارد، آن مذهب بر حق است و پذیرش آن مذهب توسط سایرمسلمانان و افزون شدن پیروانش امری مطلوب است. اما شیعه شدن یکطرف سکهی است و شیعه کردن روی دیگر آن. تلاش برای شیعهسازی اهلسنت به صورت یک پروژه یا رویهی تبلیغی، مفاسد اجتماعی و مذهبی بسیاری دارد که به بیان آنها پرداختم.
🔹 قرآن کریم روش دعوت به حق را به ما آموخته است، قرآن گفتگو با ادیان الهی را با مجادله بر اختلاف ادیان آغاز نمیکند و خواستار دستکشیدن آنها از دینشان نمیشود، بلکه آنها را به اشتراکات میان ادیان الهی ارجاع میدهد و میفرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ...؛ بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد»(آل عمران/64)
خداوند ما را از مجادله با اهلکتاب جز بر طریق احسن منع میکند و میفرماید:«وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ؛ با اهل کتاب جز به روشی که از همه نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنان که ستم کردند.» و بلافاصله مجادله احسن را بر اساس نزدیک کردن ادیان معرفی میکند نه گفتگو بر محور اختلافات؛ و میفرماید: «بگویید ما به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، معبود ما و شما یکی است، و در برابر او تسلیم هستیم»(عنکبوت/46)
🔹 نویسنده این یادداشت بدون آنکه به بررسی سند احادیث باب «تَرْكِ دُعَاءِالنَّاسِ» بپردازد، سند آنها را ضعیف قلملداد می کند، در حالیکه این باب هفت حدیث دارد که شش حدیث آن صحیح و موثق هستند. افزون بر این، روایاتی بسیاری در کتابهای روایی وجود دارد که بنده در مقام گردآوری همه آنها نبودم.
🔹 نویسنده درصدد برآمده توجیهاتی برای این روایات بیان کند، از جمله اینکه میگوید:«مقصود دعوتی است که سبب جدال و در نهایت ایجاد کینه توزی با شیعیان گردد» سؤال این است که در چه صورتی دعوت شما به دعوت به تغییر مذهب اهلسنت سبب جدال و در نهایت ایجاد کینه توزی با شیعیان نمیشود؟! سؤالی برعکس بپرسیم، آیا شما اجازه میدهید در شهر قم یا اصفهان یا تهران و... علمای اهلسنت با حفظ احترام و متانت برای تغییر مذهب شیعیان اقدامی داشته باشند؟! آیا صرف تلاش برای تغییر مذهب، مخاصمه و نفرتمذهبی را افزون نمیکند؟!
🔹 نویسنده بدون بررسی راویان و مکان و زمان بیان روایات مورد نظر، احتمال تقیه را در مورد آنها مطرح میکند، حمل کردن روایات ناهیهی اهلبیت(ع) بر تقیه یکی از توجیهاتی است که تنها بحث مورد نظر ما با آن روبرو نیست، بلکه در زمان اهلبیت(ع) نیز غالیان روایات نهی از خداباوری ائمه(ع) و تکفیر غلات را حمل بر تقیه میکردند.
🔹 نویسنده میگوید که: «دعوت به توحید و نبوت بدون ولایت که دعوت به حق وهدایت نیست.» برای بطلان این نظر یک سؤال میپرسم، چگونه است که خداوند اهلکتاب را قبل از پذیرش اسلام، دعوت به توحید میکند و میفرماید:«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ ...» آیا اهلکتاب معتقد به ولایت امام علی(ع) بودند؟!
🔹 نویسنده اتهام تضعیف تشیع و تقویت جبهه باطل را به بنده نسبت داده و من را از گناه اضلال مردم برحذر داشته است. بنده نیز این هشدار را به ایشان میدهم که هر تبلیغی، تقویت تشیع نیست، طبق فرمایش ائمه(ع) بعضی از دوستان چنان ضربهای به مکتب اهلبیت(ع) میزنندکه خسارتش از ناصبی سرکشی که به جنگ آنها آمده، بیشتر است و گناه بعضی از این اظهار دوستیها بالاتر از امامکُشی است.
🔸 مشاهده متن کامل یادداشت:
http://mobahesat.ir/23180
🔻🔻🔻
@azadpajooh