⚡️تنافی توهین مذهبی با اخلاق اسلامی و تبلیغ مذهبی
✍مهدی مسائلی
شامگاه هشتم ربیع بعضی از شیعیان که تا قبل از غروب، لباس مشکی بر تن داشتند، لباس عزا از تن در آورده و شادی و پایکوبی را آغاز میکنند، آن هم به مناسب کشته شدن خلیفهدوم. بگذریم از این که خلیفه در ماه ذیالحجه کشته شده است و چنین مناسبتی بیاساس است، در نقد توهینهای مذهبی صورت گرفته در این ایام دو نکته را متذکر شوم:
۱. نظریهپردازان قرن بیستم در تحقیقات خود پی بردهاند که تخیل ابزار مهم حیات اخلاقی است و آدمی با قوه تخیل میتواند درد و رنج دیگران را احساس کند، ما با تخیل میتوانیم خود را در جای دیگران قرار دهیم و با دیگران چنان رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند. احساس یگانگی با دیگران جز با قوهی تخیل حاصل نمیشود.
بر اساس این تخیل، در علم اخلاق قاعدهای معروف وجود دارد به نام «قاعدۀ زَرین» یا «قاعدۀ طلایی». مضمون این قاعده چنین است: «آنچه برای خود میخواهی، برای دیگران هم بخواه و هر چه برای خود نمیپسندی، برای دیگری مَپسند.» قاعدۀ زرین، اصلی معروف و انسانی است که دین مبین اسلام نیز بر آن تأکید بسیار کرده است. روایاتی پُرشمار با این رویکرد اخلاقی به دست ما رسیده است. امامعلی(ع) در نامۀ معروف ۳۱ نهج البلاغه، خطاب به فرزندش میفرماید:
«اى پسرک من، در آنچه بین تو و دیگرى است، خود را ترازو قرار ده. براى دیگری آن چیزی را بپسند که براى خود مىپسندى و براى او آن چیزی را نخواه که براى خودت نمىخواهى. ستم مکن؛ چنانکه نمىخواهى به تو ستم شود و نیکى کن؛ چنانکه دوست دارى به تو نیکى شود. از خود زشت بدان آنچه از دیگرى زشت میپندارى و از مردم راضى باش به آنچه خودت خشنود مىشوى.»
البته محتوای این قاعده تنها هنگامی برای ما ملموس خواهد بود که خود را درجای طرف مقابل تخیل کرده و وضعیت او را درک کنیم. دراینصورت است که با انصاف بیشتری به تعامل با یکدیگر خواهیم پرداخت.
افرادی که مقدسات اهلسنت را لعن کرده و به آنها توهین میکنند، لحظهای خود را بهجای ایشان بگذارند، آیا اگر آنها بهجای اهلسنت بودند، بهسادگی از کنار اینگونه توهینها میگذشتند؟ آیا دوست دارند که اهلسنت نیز در مقابل، با آنها چنین رفتاری کرده و افراد محترم نزد شیعه را لعن کنند؟
البته نقد و رد اندیشههای مقابل هیچ ملازمهای با توهین مذهبی ندارد، همانگونه یک مسلمان و یک مسیحی بدون مخاصمه و توهین دینی میتوانند به رد و انکار اندیشههای یکدیگر بپردازند. در حالی که مسیحی قاعدتا قرآن و پیامبر اسلام را قبول ندارد، ولی آتش زدن قرآن یا فحاشی به پیامبر اکرم(ص) با انکار آنها متفاوت است.
۲. لعن و توهین به خلفا، خدمتی بزرگ به جریان تکفیری و افراط گری در اهلسنت است. افراطیهای اهلسنت ابزاری مؤثرتر از این توهین برای ترویج افکار ضدشیعی خود ندارد. بسیاری از اندیشههای شیعه که زمینهساز بیان تهمتها و برداشتهای سوء و غیرواقعی تکفیریها به شیعه است، در میان جریانهای معتدل یا گرایشهای طریقتی و تصوفی اهلسنت نیز پذیرفته است و آنها این تهمتهای تکفیرها را نمیپذیرند. اما موضوع لعن و توهین خلفا نزد هیچکدام از فرقههای اهلسنت پذیرفته نیست و همۀ آنها از انجام آن منزجرند. از همین رو جریان افراطگرای اهلسنت با استفاده از این ابزار، گروههای معتدل اهلسنت را با خود همراه میسازند و به موضعگیری و ضدیت با شیعه فرا میخوانند.
آری، امروز بسیاری از قاطبه اهلسنت به گفتوگوهای علمی با علمای شیعه و ارتباط با آنها تمایل دارند؛ ولی دشنامگوییها و توهینهای عدهای از شیعیان و موضعگیرینکردن عدهای دیگر بهطور شفاف و صریح، میان عالمان شیعه و سنی فاصله انداخته و راه را برای ایجاد سوءتفاهمها و بدبینیها و گسترش افراط گری در اهلسنت هموار ساخته است.
..........
@azadpajooh