#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
مقصود عشق حس شعوری خدایی است
احساس اولین قدم آشنایی است
عشقی که ابتدای ازل ابتدای اوست
عشقی که مرز نقطه بی انتهایی است
عاشق ز خویش هیچ ندارد به غیر عشق
دعوی چشم آینه بی ادعایی است
ننگ است پیش غیر اگر دست سائلی
درپیش عشق رتبه شاهی گدایی است
پروردگار نعمت خود را تمام کرد
بر عاشقی که فطرت او مجتبایی است
گشتیم هر چه در پی این جلوه صبح و شام
تصویرعشق روی حسن گشت والسلام
@hosenih
تو آمدی و بارش رحمت شروع شد
سرسبز شد جهان و طراوت شروع شد
بستیم سوی چشم تو قدقامت صلات
عاشق شدن به نیت قربت شروع شد
ای مهربان ترین تو رسیدی و بعد از این
بین گدا و شاه رفاقت شروع شد
در سایه سار قامتت ای پادشاه حُسن
افسانه همای سعادت شروع شد
هر کس رسید در زد و در زد که بعد از این
جود و کرم به شیوه عادت شروع شد
تا که تویی کریم، گدایی سعادتی است
شغلی به غیر سائلی تو شریف نیست
@hosenih
افطار شد چه خوب خداوند سفره چید
خرمای سفره رمضان علی رسید
کوتاه شد اگر چه , ولی عرض تهنیت
هفت آسمان به قامت تو جامه ای برید
هرکس که دید روی تورا گفت چشم توست
شیرین ترین رطب که نگاه بشر چشید
باز است دستهای تو از بس برای خلق
هرگز کسی به پیش تو مشت تورا ندید
حی علی الکریم وعلی العشق سر دهیم
وقت نماز سائلیِ عاشقان رسید
درحلقه های زلف تو عالم اسیر شد
هرکس اسیر عشق حسن شد امیر شد
@hosenih
بگذار تا که باغ شما را چمن شوم
یعنی که با غبار رهت هم وطن شوم
یک عمر مزد نوکری ام را نخواستم
بگذار با لباس غلامی کفن شوم
من غرق در توام اثری نیست از خودم
یک لحظه هم مباد کمی خویشتن شوم
شکر خدا کمال نعم شد نصیب من
تا نوکر حسین گدای حسن شوم
دستم به روی سینه زدم تا بقیع بال
خواهم زیارتت بکنم با پر خیال
@hosenih
آقا سلام برتو و آن تربت غریب
اقا سلام بر تو و آن قسمت غریب
ای کاش شمع میشدم آقا که لحظه ای
روشن شود ز شعله ام آن ظلمت غریب
تنها به پشت پنجره های بقیع تو
باگریه آه میکشم از حسرت غریب
غربت زلحظه لحظه عمر تو جاری است
کوه از کمر شکسته از این قسمت غریب
از لحظه ای که موی سرت را سپید کرد
در کوچه مانده بودی و آن غیرت غریب
بر درد ما غیر فرج راه چاره نیست
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
شاعر:
#موسی_علیمرادی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e