قنداقه رو گرفت رفت وسط میدون
نامردا ببینید بچم نداره جون
از روی مادرش خجالت میکشم
واسه یه جرعه آب منتم میکشم
آب بهش بدیدم میمیره
آب بهش ندیدم میمیره
من نمیدونم شما چجور
آب از گلوتون پایین میره
وسط این حرفا یه دفعه
تیر از تو کمون کشیده شد
حرمله میگفت دقیق زدم
گوش تا گوش سرش بریده شد
****
دشمنا میگفتن بیچاره مادرش
ایشالله ندیده برگشت عقب سرش
میرفت و برمیگشت عباشو روش کشید
رفت پشت خیمه و یهو رباب رسید
دستشو گذاشت رو شونشو
اشکای حسینو پاک میکرد
من نمیدونم رباب چطور
بچه رو خودش داشت خاک میکرد
دستاشو به هم میزد حسین
سرشو مدام تکون میداد
هی به آسمون نگاه میکرد
سر نیزه ها رو نشون میداد
◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین