هنوز شصت و یک هجری است و عاشوراست هنوز مصحف ما صفحه صفحه مقتل‌هاست هنوز ماتم سرهای مانده بر نیزه‌ست به پای خستهٔ در راه مانده تاول‌هاست هنوز بعد تو خون خدا سراسیمه به سر زنان همه راهی کربلا هستیم هنوز واله و حیران و چشم در راه و غریب و خسته و جامانده، مبتلا هستیم چه کربلاست کز آن بوی سیب می‌آید چه کربلاست که بوی عبیر می‌آید صدای ناله مردی غریب می‌آید صدای کودک ناخورده شیر می‌آید امید، تازگی اشک بی قراری‌هاست دعای دائم مستضعفین که بر لب‌هاست جهان کفر از این درد و اشک می‌ترسد از این تجمع ما گرد هم که این شب‌هاست تو ای بهار دل عاشقان نمی‌آیی قسم به عشق که این انتظار کاذب نیست تمام پیر و جوان با «سلام فرمانده» صدا زدند؛ جواب سلام واجب نیست؟ سلام بر تو امام! ای یگانه باب الله! سلام جلوهٔ یس و ذاریات حق سلام بر تو که «مُحیی مَعالَمِ الدّینِه» سلام بر تو که طوری و عادیات حق امید آخر مستضعفان بیا مهدی خدا کند که شود در ظهور تو تعجیل شروع صبح دل انگیز طلعت اسلام و روز آخر «اهلِ العِناد و التضلیل» هزار مر تبه از هر چه بی تو بودن عفو بیا بیا که پشیمان شدیم از این عصیان مباد اینکه فراموش یاد تو باشد اعوذ بالله از این غفلت و از این نسیان «و هل الیک سبیلٌ» چقدر در ندبه «متیٰ نَراک» بخوانیم باز دور از تو «اَلَیسَ موعِدُک بِالقریب» یا مولای چقدر تشنه بمانیم باز دور از تو شاعر: