هدیه به حضرت رقیه صلوات
شور یا زمینه حضرت رقیه
بابایی
دیگه خسته ام از زمونه کجایی.
بابایی
می لرزه تنم تا میادش صدایی
بابایی
کبودیه گونم داره ماجرایی
بابایی
می بینی
رسیده کجا دیگه کارم
به جز مرگ
دیگه آرزویی ندارم
به جای
عموم حرمله هست کنارم.
حسینم حسینم. حسینم. حسینم.
بابایی
چقد سخت گذشت بعد تو روزگارم
بابایی
نمی بینه جایی رو چشمای تارم
بابایی.
شبا تا صبح از درد پهلو بیدارم
می بینی
که غم توی قلبم نشسته
می بینی
من و با دو دستای بسته
سره من
شبیه. سره تو شکسته.
حسینم. حسینم. حسینم. حسینم.
نبودی
ببینی من و که چه زجری کشیدم
نبودی
ببینی من و روی خارا دویدم
نبودی
ببینی که بزم حرومی و دیدم
نبودی
شبیه
یه ماهی شدم. توی قلاب
می بینی
که از دوریه تو شدم آب
نیومد
به چشمای من بعد تو خواب
رضا نصابی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————