با غنچه های ِ دشت و دمن مو نمی زند با مُشک و زعفران و ختن ، مو نمی زند با انبیاء ِ پاک ِ سلف ، هم طراز هست با نِکهـت ِ بهـشت ِ عَـدَن ، مـو نمی زند @hosenih رُقعه به دست ، بسته و... آماده ، آمـده با غیـرت و غـرور ِ حسـن ، مو نمی زند یاقـوت ِ چشـم های ِ حُنِـینیّ ِ این پسر با خـاتـم ِ نفیـس ِ یمـن ، مو نمی زند با شیر ِ خِبره ی ِ جَمل از جامع ِ صفات وقت ِ نبـرد ، بین دو تـن ، مو نمی زند مرهب مساوی از دم ِ تیغش دو نیم شد اصـلاً بـگو دوبـاره بـزن ، مو نمی زند بو می کشید ، عطر تنش را حسین گفت او با علی ِ اکـبر ِ مـن ، مو نمی زند @hosenih هر دو شکسته سینه ، نفس می کشند... آه با مادرش به وقت ِ سخن ، مو نمی زند کندو که پاره گشته از آن می چکد عسل با زخم ِ باز کرده ِ دهن ، مو نمی زند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e