60fbc1bd4680672c1ddce265_8952657537189020740.mp3
6.26M
علیه السلام « نشسته رو لبام لخته...» با نـــوای نشسته رو لبام لخته لخته پاره ي دل اي خدا مي ريزه از چشمام غربت چندين ساله كوچه ها مـــگه يادم ميره زخم روي صورت مادر مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پــر مگه يادم ميره خون آبه ي بال كبــــــــوتر مگه يادم ميره زخم روي صورت مـــــــادر ديگه راحت شدم از غـــم دنيــــــــــا راحت از ديدنِ قاتل زهــــــــــــــــرااااا مگه يادم ميره من بودم و يه گل پر پر مگه يادم ميره خون آبه ي بال كبــوتر مگه يادم می‌ره زخم روي صورت مــــــــادر نشسته رو لبام لخته لخته پاره ي دل اي خدا مي ريزه از چشمام غربت چندين ساله كوچه ها دم اخر دلم شعله ور تر مي شود از چشم ترم تو دستاي منه چادر خاكي زهرا مادرم ديگه اين كوچه ها شاهد نداره ديگه روي دلم غم نمياره مگه يادم ميره من بودم و كوچه ي غم ها مگه يادم ميره دستي سياه كه ميره بالا مگه يادم ميره روي زمين ناله ي زهراا مگه يادم ميره خون آبه بال كبوتر مگه يادم ميره زخم روي صورت مادر ای مادر مادر .