. ‍ علی_قاسمی با الهی بالحسین دست به دعا میگیرم به لبم ذکر من اسمه دوا میگیرم همه وجودم از درد و مرض پر باشه زیر خیمه حسین میام شفا میگیرم روضه یعنی نجات از بلا روضه یعنی حیات با حسین روضه یعنی شفا از مرض با یه یا حسین اتفاقا درد ما دوا میشه تو روضه به حرمتت اتفاقا دوای درد عالم البکا لغربتت اتفاقا اعتقادم اینه الشفا فی تربتت نفسی که می کشم برکت این مجالسه چرا حالا از مجالس‌ کناره بگیرم حالا بر فرض که مرگ و میری هم باشه رفیق من یه عمره آرزومه که تو روضه بمیرم اتفاقی نبود خاک ما شد عجین با خاک کربلا اتفاقی نبود امدیم توی روضه ها اتفاقا مریضیم خیمه های ارباب ما دارالشفاست اتفاقا مریضیم گریه بردرد بی دوای ما دواست اتفاقا مریضیم درمان ما لطمه زدن تو روضه هاست هوای کرب و بلا تیره شده تار شده ذوالجناح آمده و کار حرم زار شده یه نفر نیست به فریاد حسینم برسه پسر مادرم انگار گرفتار شده قتلگاه شلوغه و قلب حرم میسوزه چرا من حس میکنم که حنجرم میسوزه می‌شنوم یه ناله ضعیفی از تو گودال میگه ای شمر حیا کن جگرم میسوزه اتفاقی نبود تشنه لب زیر خنجر افتاد یاورم اتفاقی نبود کشتنش جلو مادرم اتفاقا زنده بود یه لشکر می دویدن ای وای من اتفاقا سرش رو از قفا می بریدن ای وای من .