درشوگ شهادت حضرت معصومه (س)
خواهر دلخسته
دختـرمـو سایی و بـاب نجات
چون پدر سر چشمه آب حیات
همچو ز هرا مادرت نیکو صفات
میـد هـی زوار کـویت را برات
راضیـه مرضیـه ای اخت الرضا
دست مابردامنت روز جزا
السلام ای با نـوی دنیا ودین
بعدزهرا (س)بین زنها بهترین
شهرقم درماتمت زار وحزین
مرغ روحت شدسوی خلدبرین
بـازکرد ه لطـف خــلاق کریم
سه درازجنت دراین صحن وحریم
دختـر باب الحوائج السلام
نور چشم حضرت خیرالانام
جبرئیل اینجا توراباشدغلام
بانوی فرخنده و، والا کلام
شهـر قـم را تو مـعطر کرد ه ای
جنت العــلا ی دیـگر کرد ه ای
نـامـه بنـوشتـی رضا جانم بیا
سـوی خـواهـرمـاه تابـانم بیا
بـی تـو اینـجا من پریشانم بیا
از فـراقت دیـده گــریـانـم بیا
د ر غریبی قلب مـن گشته کباب
جسم من از دوریت گـردید ه آب
نـامـه خواهـر رضـا دادی جواب
خواهر م بنما بسوی من شتاب
بی تو گردیدم من از غـصه کباب
در رهت بنشسته ام چـشم پرآب
از مد ینه سـوی قـم با همـرهان
گشت خواهر بهـر دیدارش روان
خواهر دلخسته و چـشم انتظار
شد مریضه از جـفـای روزگـار
درغریبی بـی شکیب و بـیقرار
جان سپرد ی و ندیدی روی یار
شد خموش و راحت ازغمها شدی
میهمان بر مادرش ز هـرا شدی(س)
انبـیا ء در سوگ تو بر سـر زنا ن
اولیـاء مــاتـم زده نوحـه کنان
مرغ روحت زآشیان شـد پر زنان
گشته ای مهمان مـاد ر در جنان
اشک می ریزد رضا(ع) اندرغمت
شد سیه پوش تو وعمر کمت
زائرانت برسروسینه زنان
ازتو وازداغ تو نوحه کنان
شد سیه پوشت زمین وآسمان
داغدار تو شده کروبیان
سوخت اینجا از غمت خیل ملک
شد عزادار شما چرخ وفلک
سالهـا خــد مـتگذار ایـن د رم
گاه گا هـی زائـرم در ایـن حـرم
می کشـی دست نـوا زش برسرم
غیـر ایـن درگــه کـجا روآورم
(راسخم) من (راسـخ) کـوی شما
تـا نفـس دارم ثنـاگــوی شـما
شاعرومداح اهلبیت(ع)
سیدرضاراستگو(راسخ کاشانی)