شهادت Øضرت معصومع(س)
واØد
ای کاش بیای برادرم سربزارم رو زانوهات
ای کاش بشه ببینمت خیلی دلم تنگه برات
Ù„Øظه ÛŒ اØتضارمه چشای من مونده به رات
به شام تارم سØری
این Ù„Øظه های آخری
از Øال من باخبری
نور دوچشم تارمی
آروم قلب زارمی
Øس Ù…ÛŒ کنم کنارمی
رضاجان برادر رضاجان برادر
از مردم اینجا بگم تا که توی قم رسیدم
از زنا و ازمرداشون جز مهربونی ندیدم
از مهربونیشون داداش خیلی خجالت کشیدم
اینجا کجا و شهر شام
به عمه زینب از رو بام
سنگ میزدن جای سلام
خنجر Ùˆ Øنجر ندیدم
رو نی برادر ندیدم
غارت معجر ندیدم
Øسین جان واویلا Øسین جان واویلا
شاعر: ابوذر رییس میرزایی
درگاه شاعران روضه نشینان
@rozeneshinan