شهادت حضرت معصومع(س) واحد ای کاش بیای برادرم سربزارم رو زانوهات ای کاش بشه ببینمت خیلی دلم تنگه برات لحظه ی احتضارمه چشای من مونده به رات به شام تارم سحری این لحظه های آخری از حال من باخبری نور دوچشم تارمی آروم قلب زارمی حس می کنم کنارمی رضاجان برادر رضاجان برادر از مردم اینجا بگم تا که توی قم رسیدم از زنا و ازمرداشون جز مهربونی ندیدم از مهربونیشون داداش خیلی خجالت کشیدم اینجا کجا و شهر شام به عمه زینب از رو بام سنگ میزدن جای سلام خنجر و حنجر ندیدم رو نی برادر ندیدم غارت معجر ندیدم حسین جان واویلا حسین جان واویلا شاعر: ابوذر رییس میرزایی درگاه شاعران روضه نشینان @rozeneshinan