وای مادر مددی کن جگرم می‌سوزد که نه تنها جگرم پا به سرم می‌سوزد زهر اثر کرده به زانو و ستون فقرات جگرم پاره شده تا کمرم میسوزد کسی آید ز وفا چشم جوادم گیرد پیکرم پیش نگاه پسرم می‌سوزد همره هر نفسم خون ز لبم می‌پاشد تار میبینم و چشمان ترم می‌سوزد چون مقطع شده حرفم ، پی اخبار ولا دود می‌گویم و بر لب جگرم می‌سوزد قاسم نعمتی @deabel