#حضرت_زهرا
روزی که حُرمتِ حرم مصطفی شکست
در بینِ هجمه ها درِ بیت الولا شکست
کوچه شلوغ بود و ارازل به صف شدند
طوری به در زدند که از چند جا شکست
شهر مدینه لایق لطف و صفا نبود
از بی بصیرتی، دل آل عبا شکست
خصمِ پلید در وسطِ کوچه ها چه کرد
بُغضِ نَهُفته ی پسرم بی صدا شکست
ظلم مغیره، زندگیَم را خراب کرد
از دست این پلید، دلم بارها شکست
زهرا مقابل حسن افتاد بر زمین
پس بیشتر غرورِ من و مجتبی شکست
کارِ قلاف بود که یارم ز دست رفت
کارِ قلاف بود که شیرِ خدا شکست
بودند کلِ شهر، ولی یک نفر نگفت
جرمش چه بود و بازوی زهرا چرا شکست
با اینکه خم نگشت قدم زیرِ بارِ ظلم
دیدی چگونه داغ تو پشت مرا شکست
رضا باقریان
@deabel