وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت آمد عمود و سر به سرت بی‌هوا گذاشت چون ابرویت شکافت دگر چاره‌ای نماند امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشت بی‌دست آمدی به زمین صورتت شکست پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشت چندین هزار تیر تنت را نشانه رفت تیری نبود که هدفش را خطا گذاشت شرم تو و اراده‌ی حق پیش پای یار مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشت آن جلوه‌ی عبوسیِ رویت بهم که ریخت دشمن تو را به‌حال خود آیا رها گذاشت قبل از حسین پیکر تو شقّه‌شقّه شد اول عدو به جسم علمدار پا گذاشت دستی که بود بوسه‌گه پنج مصطفی یک نانجیب خنده‌کنان زیر پا گذاشت وقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد این کار را به عهده‌ی یک بی‌حیا گذاشت اهل خیام دست به معجر شده، حسین تا بر زمین ستون خیام تو را گذاشت ای بهترین ذخیره‌ی اربابِ بی‌کفن ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشت دریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشت یاد حسین، آب روی آب ریختی وقتی فرات تشنه‌لبان را رها گذاشت محمود ژولیده @rozeh_1