🍀☘این متن را تا آخر بخوانید.
*پیرمردی برای شکایت وارد دادگاه شد،
قاضی گفت: شکایت شما از کیست؟
پیرمرد گفت:
«علیه پسرم فلانی.»
قاضی با تعجب از سخنان پیرمرد به قضات نگاه کرد و از او پرسید:
«شکایتت دقیقاً چیست؟»
*پیرمرد گفت: از پسرم به اندازه توانش کمک هزینه میخواهم. با اینکه پولدار هستم و اصلاً نیازی به پول ندارم، میخواهم از پسرم کمک هزینه ماهیانه بگیرم.» قاضی از این وضعیت بسیار تعجب کرد و با ابراز همدردی، اطلاعات پسر، نام و آدرس محل سکونت او را گرفت و به او دستور داد. پسر در مقابل دادگاه با پدرش ملاقات کرد، سپس قاضی نزد پسر رفت و پرسید: این پدر توست؟ گفت: «بله جناب، پدر من است.» قاضی به او گفت: «آیا میدانستی که پدرت از تو شکایت کرده و از تو حقوق ماهیانه و مبلغی ناچیز از تو خواسته است؟» پسر گفت: «چطور میتواند از من کمک هزینه بخواهد، در حالی که این همه پول دارد و به پول کسی نیاز ندارد؟» قاضی گفت: «این خواسته پدرت است و او مختار است هر چه میخواهد انجام دهد.» پدر گفت: جناب قاضی اگر هر ماه یک دینار مرا قضاوت کنی خوشحال می شوم به شرطی که بدون معطلی آن را از دست او بگیرم قاضی گفت: بله حتماً آن را خواهید داشت. پس پدر از قاضی دعای سلامتی و موفقیت کرد و در اینجا قاضی حکم خود را در مورد پسر صادر کرد و گفت: دادگاه حکم به فلانی داد که به پدرش ماهیانه یک دینار کمک هزینه بدهد. میل پدر بدون وقفه، مشروط بر اینکه این هزینه مادام العمر باشد، مشروط بر اینکه مبلغ مستقیماً و بدون حضور واسطه بین آنها و قبل از خروج پدر و پسر از سالن استغاثه، به دست پدر برسد. قاضی در مقابل پسرش به پدر گفت اجازه بده از تو بپرسم چرا این کار را کردی و تو از پسرت شکایت کردی و مبلغ بسیار ناچیزی خواستی با اینکه پولدار هستی و نیازی به پول نداری؟ پیرمرد در حالی که به شدت گریه می کرد، گفت: جناب، من آرزوی دیدن این پسرم را دارم و مشغله های فراوان او را از من دور کرده است و من هرگز او را نمی بینم، هرچند که دلم عمیقاً به او وابسته است. تلفنی با من صحبت کن، برای دیدن او شکایت کردم و هر ماه به یک جلسه بسنده کردم، قاضی و کسانی که با او بودند از شدت گریه و درد به زمین افتادند، به پدر گفت: «به خدا اگر من از اول دلیل واقعی را گفته بود، دستور می دادم او را هم زندانی کنند و شلاق بزنند.» پدر پیر در حالی که لبخند می زد گفت: «عزیزان، این حکم قلب من را هم به درد می آورد، ای کاش بچه ها متوجه میزان آن می شدند. از غرورش در دل پدران و مادرانشان قبل از اینکه دیر شود..*
*پسندیدم پس خواستم به شما اشاره کنم*
*🌹خداوند
همه روزهای شما را
در اطاعت از خود و اطاعت از پدر و مادر
قرار دهد
و هر پدر و مادری را که زندگی ما
را به رحمت خدا واگذار کرده اند
رحمت کند.*
*قدر خانواده ات رو بدان...تا دیر نشده..🤏🏻👌🏻👌🏻👌🏻🥺🥺🥺🤦🏻♀️*
❤️❤️❤️❤️❤️