#عاشقانه_شهدا
#شهید_عبدالله_میثم
هادے و حسین، دوفرزند کوچکمان
دعوایشان شده بود، موهاے هم را
مے کشیدند، گفت: آماده شان کن
ببرمشان بیرون. یک ساعت بعد کہ
آمد، دیدم سَرِ دو تاے آنها را کچل کرده
است.
گفت: نمے خواهم [ من کہ نیستم و در جبهہ هستم ] تو حرص بخورے!؟
@azkarkhetasham