#عارفانه ❤️
شايد گريه ملائكه بوده !
صديق محترم حجة الاسلام حاج سيد محمدكاظم بهشتي روزي در مسير بازگشت از سفر اصفهان برايم نقل كرد :
در يكي از دهه هاي دوّم ماه محرّم پدرم مرحوم حجة الاسلام حاج سيّد احمد بهشتي تويسركاني در مسجد دروازه شهر تويسركان براي منبر دعوت مي شود .
در يكي از شبها وقتي وارد مسجد مي شود مشاهده مي كند هيچ كس در مسجد حضور ندارد حتي آن شخصي كه مسئول روشن كردن سماور و چاي دادن به مردم است نيز نيامده .
با خود مي گويد : چه كنم ؟ اگر بخواهم سخنراني كنم و روضه بخوانم كسي در مسجد نيست كه شنونده باشد و اگر بخواهم سخنراني نكنم كه خلاف وعده عمل كرده ام .
خلاصه بعد از زماني صبر و تاءمل تصميم مي گيرد منبر برود .
شروع به صحبت مي كند و مانند روال هميشگي ابتدا چند حديث و روايت اخلاقي و شرح و تفسير آنها و در انتهاي منبر روضه و توسّل به اهل بيت عليهم السلام .
عادت آن مرحوم اين بود كه هميشه موقع روضه خواندن همراه با گريه هاي مردم خود نيز با صداي بلند مي گريست .
آن بار نيز طبق عادت روضه را با گريه و زاري شروع نمود . در اثناء روضه متوجّه صداهاي گريه و ناله شد . با اينكه هيچ احدي در پاي منبر حاضر نبود .
اواخر ذكر دو نفر كه مشغول عبور از كنار مسجد بودند با شنيدن صداي حزين سيّد احمد آقا و نيز صداي گريه ها وارد مسجد مي شوند .
امّا با چشم خود متوجه مي شوند غير از روحاني روضه خوان كسي ديگر در مسجد نيست .
منبر آقاي بهشتي به پايان مي رسد ، همين كه آقا به قصد خروج نزديك آن دو نفر مي شود ضمن سلام مي پرسند :
آقا ما صداي گريه و زاري در هنگام روضه شما شنيدم امّا وقتي داخل شديم كسي را نديدم . به نظر شما صدا از كجا و چه كساني بوده ؟ مرحوم آقاي بهشتي پس از اندكي تأ مّل و مكث مي گويند : شايد گريه ملائكه بوده ! ( 7 )
ابداً اجازه نمي دهم !
آية اللّه محمّد هادي معرفت از فضلاء حوزه علميّه قم از دوراني كه امام در عتبات تبعيد بودند چنين مي گويد :
يكدفعه در محضر امام خميني رحمه الله عليه نشسته بوديم . عدّه اي از ايران آمده بودند و براي ايشان سهم امام آورده بودند . پول زيادي بود . در همان جلسه مي خواستند پول را به خدمت ايشان بدهند .
آنها به امام گفتند : مي خواهيم در محل يك مسجد بسازيم . اجازه بدهيد مقداري از اين پول را آنجا صرف كنيم .
ايشان با كمال صلابت و سختي گفتند : ابداً اجازه نمي دهم !
آنها التماس مي كردند . نوعاً انسان با كسي كه مي خواهد پولي بدهد تند نمي شود ولي امام تند شدند .
فرمودند : جزء شئون اسلامي مسلمانان هر منطقه است كه براي خودشان مسجدي بنا كنند . اين از شئون اسلامي مسلمانان است . مسلماناني كه در مكاني زندگي مي كنند نبايد مسجد داشته باشند ؟ آيا مهري را كه مي خواهي داخل جيب بگذاري وبا آن نماز بخواني بايد من بخرم ؟ تو مي خواهي نماز بخواني ، بايد مهرش را هم خودت بخري . در يك منطقه اي كه عدّه اي مسلمان هستند نياز به مسجد دارند . من از سهم امام چطور اجازه بدهم كه شما در شئون زندگي خودتان مصرف كنيد ؟
بالاخره امام به آنها پول ندادند .
آن وقت فرمودند : آري ! اگر يك منطقه اي فرض كنيد بهايي نشين باشد كه مسجد ساختن در آنجا براي دعوت به دين است ، تبليغ دين است آن حسابش جداست . مثل راه امام زمان عليه السلام مي شود .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽