#ادامه_یک_نکته_از_هزاران 🌱
.
مرحوم استاد احمد امين در كتاب ((التكامل فى الاسلام )) نقل كرده است : دو نفر ماءمور پست ، تهران را به منظور زيارت قبر حضرت سيدالشهداء عليه السّلام ترك كردند و چون دولت اجازه مسافرت به عتبات مقدسه را به كسى نمى داد ناچار از راه قاچاق رفتند، در بيابان شوره زارى گرفتار شدند و به قدرى تشنگى بر آنها فشار آورد كه يكى از آنها از تشنگى مُرد و ديگرى سخت به زحمت افتاد و بالا خره خودش را به تهران رسانيد. پس از مدتى آن دوست و همكار و همسفر خود را در خواب ديد كه در باغ زيبايى با كمال راحتى به سر مى برد، از حال او پرسيد، پاسخ داد خدا را سپاسگزارم كاملاً راحتم ولى عقربى همه روزه پيش من مى آيد و انگشت ابهام پاى مرا نيش مى زند و به قدرى مرا رنج مى دهد كه نزديك است جان بدهم .
به من خبر داده اند كه اين ناراحتى براى اين است كه روزى در خانه فلان دوستم مهمان بودم و ضمن اينكه با دوستم باقلا مى خوردم ، چاقوى كوچكى از خانه او سرقت كردم و آن را در گوشه سمت چپ در فلان نقطه خانه ام پنهان ساخته ام ، از تو انتظار دارم كه به خانه ام بروى و سلام مرا به همسرم برسانى و از قول من به او بگويى كه چاقو را به تو بدهد وبه صاحبش برگردانى و از او براى من بخشش بخواهى ، شايد خداوند از خطاى من بگذرد. اين شخص گويد من طبق خوابى كه ديده بودم عمل نمودم ، مرتبه ديگر دوستم را در خواب ديدم كه در كمال خوشى و راحتى است و از من سپاسگزارى نمود.
مظالم را كاملاً بررسى مى نمايند در روضه كافى ، حديث 79 حديثى طولانى در باره حساب خلايق در قيامت و گرفتن حقوق و مظالم از حضرت على بن الحسين عليه السّلام نقل نموده تا اينكه مى فرمايد خداوند مى فرمايد:((منم خدايى كه شايسته پرستش جز من نيست ، حاكم دادگسترى هستم كه خلاف نگويد، ميان شما به داد و عدالت خود قضاوت كنم ، امروز در بر من به كسى ستم نرود، امروز از نيرومند داد ناتوان بستانم و از بدهكار حق بستانكار بگيرم و با حسنات و سيئات تقاص بدهكاريها را بنمايم . امروز است كه هيچ ستمكارى از اين گردنه در برابرم نگذرد ومظلمه اى از كسى به گردن او باشد. اى مردمان به هم بياويزيد و هر حقى به گردن كسى داريد كه در دنيا به ستم از شما باز گرفته از او بخواهيد و من خود گواه شما هستم بر عليه او)).
و در آخر حديث است كه يك مرد قرشى به آن حضرت گفت اى پسر پيغمبر هرگاه مرد مؤ منى حقى به گردن كافرى دارد از آن كافر كه اهل دوزخ است در برابر آن چه بستاند؟
امام فرمود:((ازگناهان آن مرد مسلمان به اندازه حقى كه به گردن آن كافر داردكم مى شود و آن كافر به اندازه آنها به همراه عذاب كفر خود معذب شود))
آن مرد قرشى گفت هرگاه مسلمانى به گردن مسلمانى حقى دارد چگونه حقش از آن مسلمان دريافت شود؟
امام فرمود:((براى آن مسلمان بستانكار از حسنات مسلمان بدهكار ظالم بگيرند و بر حسنات آن ستم كشيده بيفزايند))
آن مرد قرشى گفت : اگر ظالم حسناتى نداشته باشد؟
امام فرمود:((از گناهان آن مظلوم بستانكار بگيرند و به گناهان ظالم بدهكار بيفزايند)).
ناگفته نماند، هرگاه كافرى بر مسلمانى حقى داشته باشد چون كافر قابليت حسنات مسلمان را ندارد پس مقتضاى عدل آن است كه به مقدار حقش از عذابش تخفيف داده شود وبراى دانستن اين مطلب به داستان مرد عابدى كه پنج قران به يك نفر يهودى بدهكار بود و در اوايل اين كتاب نقل گرديده مراجعه شود.
حضرت سجاد عليه السّلام مى فرمايد:((روز قيامت دست بنده را مى گيرند و بلند مى كنند كه همه او را ببينند و گفته مى شود: هركس بر اين شخص حقى دارد بايد از او بگيرد و نيست چيزى سخت تر بر اهل محشر از اينكه ببيند كسى را كه ايشان را بشناسد و آشنايى داشته باشد از ترس اينكه چيزى بر آنها ادعا كند(77))).
مفلس حقيقى كيست ؟ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله به اصحاب فرمود آيا مى دانيد مفلس كيست ؟ گفتند مفلس در بين ما كسى است كه وجه نقد و اثاثيه و دارايى هيچ ندارد،
#ادامه_دارد....
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽