#حرف_اعضا ❤️🍃
سلام دوستان
من و جاریم تو یه ساختمان زندگی میکنیم جاریم طبقه پایین و من بالا
باهم خوبیم الحمدلله خداروشکر
سعی میکنیم خوب باشیم وتنش یامشکلی پیش نیاد و دو روز دنیارو بدون هیچ ناراحتی بگذرونیم
فقط بعضی وقتا من از جاریم میخام بیاد طبقه بالا باهم باشیم قرار میزاریم بهش پیام یا زنگ یا تو راه پله ها صداش میکنم که بیا بالا اونم همون موقع قبول میکنه میگه باشه و منم همه چی اماده منتظر ولی خبری نمیشه نمیاد
خبر هم نمیده که کاری پیش اومد یا بهونه ایی بیاره که بگه نمیام من منتظرش نباشم
دوباره که پیام میدم جواب نمیده
منم خسته میشم دیگه ولش میکنم مخصوصابعضی شبها که همسرم و همسراون کاری براشون پیش میاد و بیرون هستن حوصله ام سر میره جاریم هم تنهاس(بچه هامون ازدواج کردن رفتن ) دوس دارم بیاد باهم یه چایی دورهم بخوریم و حرف بزنیم
خلاصه دوساعت میگذره میگه کار داشتم دیگه دیره نمیام
یا روز بعدش میگه نشد بیام بالا
میگه خسته بودم نشد منم یکم دلخور میشممیگمخب کاش همون موقع خبر میدادی که نمیام البته با شوخی وخنده که ناراحت هم نشه چون دوس ندارم خدایی نکرده اوقات تلخی بشه میترسم
چون قبلا که جوان تر بودیم یوقتایی مشکل کوچکی پیش میومد زود ناراحت میشد براش مهم نبود قهر باشیم ولی من با شوخی و خنده سعی میکردم تموم بشه اصلا ازاین بچه بازی ها خاله زنک بازی ها خوشم نمیومد حالا هم همینجور
اگه از طرف اونم بود سعی میکردم یه جوری حل و فصل کنم طولانی نشه خلاصه یه جورایی اخلاقش دستم اومده
حالا از شما عزیزانم تقاضایی دارم چطوری میتونم بدون اینکه ناراحت بشه و قهرکنه بهش بفهمونم که این کاراش اشتباهه خودشو اصلاح کنه؟
البته بگم بقیه فامیل هم یوقتایی یه خاطر خونسردی بی اعتنایی بیش از حدش دلخور میش
ولی من دوسش دارم چون خوبی هایی هم داره
ممنون از پاسخ گویی های شما
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
باسلام خدمت تمامی دوستان وحبیبه خانم عزیز
خدمت مریم خانم خواهر گلی که فرمودند شوهر خواهرشون فوت شدند وهرجامیرند باید خواهرشونو ببرند بعدم هرچی میخاد میگه
عزیزم از قدیم گفتن برای کسی بمیر که برات تب کنه ،مادر شوهر من همیشه میگه خواهر خواهرِ خودشه،برادرم برادرِ خودشه ،عزیزم دودستی بچسب به زندگیت بعضی خواهر برادرها متاسفانه راضی به مرگ آدم نیستن اما راضی به پیشرفت وخوشبختی آدمم نیستن
شما هیچ وقت به خواهرت بی احترامی نکن اما روشت را عوض کن قرار نیست هرجا میری اونم ببری ،واقعا تعجب کردم از این حرف شما اخه یه وقت ادم دوست داره با شوهرش تنها جایی بره یا با بچه هاش،،، قرار نیست که به همه بگه ،
شما خودتون خواهرتونو بد عادت کردید حالا هم کاری نداره از همین حالا شروع کن تمرین کن وکلا همه عادتهای بدی که خودت درست کردی را تغییر بده البته یکی یکی
همیشه اعصاب ادم و زندگی خود آدم ازهمه چیز واجبتره قرار نیست شما دلواپس ناراحت شدن خواهرتون باشید ،خب ناراحت بشه کم کم عادی میشه ودیگه ناراحت نمیشه ،من خودمم از این مسائل با مادر وخواهر ومادرشوهرم داشتم اما کم کم وآروم آروم همون طوری که دوست داشتم براشون جا انداختم اولش ناراحت میشدن گلایه میکردن بعد یواش یواش عادی میشد ویادشون میرفت
چون شما وهر کسی باید یاد بگیره که برای خودش باید زندگی کنه نه برای خواهر ومادر ونمیدونم هزار نفر دیگه،حالا نمیدونم خواهر شما از اول اینطور بودن یا بعد از فوت شوهرشون اینطور شدن ؟شاید هم حسادت ایشون باعث میشه که اینطور باشن😔 البته اگر قضاوت بیجا نکرده باشم
اما برای وجهه خودتو ن وهمسرتون هیچ وقت خدایی نکرده بی احترامی نکنید به روش من با پنبه سر ببرید تا آب از آب تکون نخوره😜دست به کار بشید وهمه نکات منفی وازار دهنده را یکی یکی برطرف کنید مثلا دیگه به هیچ وجه گزارش کارهای خونه را به ایشون ندید چون ربطی به ایشون نداره ،یا از چند بار که بیرون میرید یکبار ببریدش وبعد از مدتی دیگه نبرید تا عادی بشه
حبیبه جان بی زحمت اینو توی گروه اصلی بگذارید تا مریم جان بخونند شاید کمکی بهشون بشه
حق نگهدارتون
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽