#پرسش_اعضا 💜🍃
سلام
من از بچگی به آخوند ها و طلبه ها علاقه داشتم چون توی مسجد خیلی مهربون بودند و خوب رفتار می کردند ، برای همین تصمیم گرفتم برم حوزه چون تصور خوبی از حوزه داشتم ، سیکلم رو که گرفتم می خواستم ثبت نام کنم که خانواده ام مخالفت کردند و تصمیم بر این شد که با دیپلم برای حوزه ثبت نام کنم و همین کار رو انجام دادم .
الان 4 سال هست که در حوزه مشغول به تحصیل هستم . مشکل من این هست که خیلی گرم مزاج هستم ، و خیلی در عذابم. مخصوصا زمانی که می خوام از خانه تا حوزه را از توی شهر اصفهان رد بشوم خیلی مراقب خودم هستم که گناه نکنم و تحریک نشوم .
ولی واقعا خسته شده ام چندین سال است که دارم این وضع رو تحمل می کنم و روی درسم هم تاثیر گذاشته است به گونه ای که نمراتم در حال ضعیف شدن است . راستش الان من اگر ازدواج کنم با بیمه ی تامین اجتماعی فقط۱۰ میلیون می توانم هر ماه برای خودم به عنوان حقوق داشته باشم .
و اگر ازدواج کنم می توانم طی 2 یا 3 سال که در دوران عقد هستم طبقه ی بالای خانه ی پدری را بسازم و بعد از این 2 یا 3 سال عقد، عروسی کنم . و در طبقه ی بالا زندگی کنم .
احتمال این که حقوق من طی چند سال اینده اضافه شود وجود دارد ولی نه خیلی زیاد مثلا بشود ۱۵میلیون . و به غیر از شرایط مالی به گفته ی دیگران من ادم با اخلاق و کم توقع و شوخ طبع و خشکه مذهب نبودن و اهل گذشت و ... هستم که خودم نظری درباره ی این خصوصیات ندارم که دیگران به من نسبت می دهند .
می خواهم بدونم با وجود این شرایط ایا من به خواستگاری دختر خاله ی 18 ساله ی خود برم یا نروم که دختر خوب و از لحاظ مالی حتی از خانواده ی ما ضعیف تر هستند . و یک خانه ی اجاره ای خیلی کوچک در حد 50 متر زندگی می کنند و حقیقتش چند سالی هست که دنبال فرصت برای خواستگاری رفتن هستم ولی همش به خودم میگم صبر کنم تا وضع مالیم بهتر بشه .
با توجه به این که شرایط مالی من این است و تا چندین سال اینده تقریبا تغییر زیادی نخواهد کرد و گرم مزاجی من باعث به هم ریختگی فکر و درس نخواندنم شده است .
در ضمن من از مجردی اصلا خوشم نمییاد و دوست دارم یه همدم داشته باشم تا بتونیم در کنار هم به خوبی زندگی کنیم با عشق و محبت .
🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓🌸❓
سلام دوستان
ببینین اول یه راست میرم سر اصل مطلب بعد توضیح میدم من خیلی دوست دارم برادرم و دختر داییم با هم ازدواج کنن ولی ...
چرا دوست دارم ؟
اول :
خانواده های ما خیلی خیییلی با هم جورن یه جوری که همش به هم می گیم اگه خدا شما رو برا ما نیافرید بود چقدر تنها بودیم ( در حالی که فامیل خیلی پر جمعیتی هم داریم )
دوم :
خیلی به هم می یان هم غزل هم امیر علی دوتاشون خیلی خوشگل و خوشتیپن مخصوصاً برادرم
سوم:
امیر علی خیلی خوش اخلاقه ( اینو دختر داییم هم به خوبی می دونه)
چهارم :
از نظر عقاید مذهبی کاملا با هم می خونن این دختر دایی من اکثر خواستگار هاشو به همین دلیل رد کرده که اعتقادات مذهبی درست حسابی نداشتن
مشکل چیه؟
اول ، غزل متولد ۷۱ امیر علی ۷۴ ، یعنی امیر سه سال ازش کوچیکتر و در کل سن برادرم کمه الان .
دوم ، هر چند برادرم داره درس می خونه ولی مثل غزل پزشک نیست رشته کارشناسی قبول شد ولی خب می تونه تا دکترا بره حتی می تونه بره پزشکی .
سوم ، وضع مالی داییمینا خیلی خوبه ما هم اوضامون خوبه ها راضییم بذارین اینجوری روشنتون کنم ما یه زانتیا داریم اونا هر کدوم از بچه هاشون یه ماشین مدل بالای خارجی دارن .
همونطور که می بیننین اوضاع غزل جان در بسیاری از زمینه ها از دادش من بهتره اگه امیر غزل و می خواست خوب می گفتم بشین سر جات پسرم ( البته نه که نخواد عاقله می دونه شرایطشو نداره ) مشکل اینه که بر عکسه غزله که امیر رو دوست داره .
مثلا مامانم برای اینکه توصیف کنه ما چقدر با هم خوبیم میگه شما مثل خواهر برادرن
غزل: سارا چرا ولی امیر مثل برادرم نیست من عروستونم
میگه آخه ۷۴ هم شد سال تولد می مردی ۷۰ به دنیا بیای ؟
یا مثلا یه بار درباره اینکه ببین این آدما (یه سری آدم مشهور که داشتیم در بارشون مطلب می خوندیم) زنشون ازشون بزرگتره و با خوبی و خوشی سالهاس با هم زندگی می کنن و هزاران هزار مثال دیگه که نمی تونم بگم ولی همین قدر بگم که دوسش داره .
حالا مشکل اینه که عمه من یه کیسی رو برای داداشم معرفی کرده و خیلی هم اصرار داره. با اینکه از نزدیک نمیشناسیمش ولی شرایطش خیلی خوبه
تو دو راهی موندم اگه این قضیه رو با داییمینا از حالت شوخی به جدی در بیاریم و نشه به خاطر آسیب دیدن رابطمون دق می کنم ، اگرم بشه و بی خیالش شیم عجب چیزی از دستمون رفته .
این وسط اگه همه اینا شوخی باشه و ما الکی جدی بگیریم و به اون دختره که عمم معرفی کرده بیخودی بپره ...
به مشاورتون احتیاج دارم :(
#ایدی_ادمین_پرسش_پاسخ 👇❤️
@adminam1400
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️