🌱 در آذرماه 1360 توفيق خلوتي نصيبم شده بود و حال و هواي ديگري پيدا كرده بودم. روزي كه سرگرم مطالعه و بررسي اشعار آييني شعراي شيعي بودم، ناگهان به ذهنم اين مسأله خطور پيدا كرد كه هنوز مجموعه قابل مقبولي از اشعار برگزيده «علوي» در اختيار شيفتگان مولا اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام قرار نگرفته و بسيار به جاست از فرصتي كه دست داده استفاده نموده و اين خلأ ملموس را در حد تواني كه دارم پر كنم. در نهايت تصميم گرفتم اين مجموعه را در پنج بخش تنظيم كنم: الف- ميلاد مولا علي عليه‌السلام ب- غدير خم ج- مناقب مولا علي عليه‌السلام د – مراثي مولا علي عليه‌السلام هـ - رباعيات علوي و بلافاصله ذهنم به اين نكته معطوف شد كه چون انجام اين كار صبغه ولايي و الهي دارد و مرا باطناً به اين كار واداشته‌اند زيرا از پيش اصلاً پيرامون اين مسأله فكر نكرده بودم و كاملاً به صورت ناگهاني و غير عادي به انجام اين مهم سوق داده شده‌ام، لذا بايد اولاً در انتخاب آثار دقت لازم را داشته باشم، ثانياً طبيعت اين گونه امور «حواله»اي اقتضا مي‌كند كه با حال وضو و توجه به استقبال آن‌ها رفت و به اميد آن كه اين طهارت ظاهري مقدمه‌اي براي طهارت باطني باشد، بايد از توكل به خدا و توسل به مولا علي عليه‌السلام غافل نبود و اين مأموريت را به گونه‌اي سامان داد و به پايان برد كه خشنودي خدا وامير مؤمنان علي عليه‌السلام را از پي داشته باشد. در اين اثنا ذهنم به سمت مسأله‌اي رفت كه براي من بسيار مغتنم و راه گشا بود و تصميم گرفتم كه يكصد و ده شعر ناب را از ميان آثار منظوم شصت و شش تن از شعراي گذشته و حال انتخاب كنم! و با اين كار بود كه مي‌توانستم به آرزوي ديرينه خود جام، عمل بپوشانم! چون عدد «الله» به حساب ابجدي «66»، و عدد ابجدي نام مبارك «علي» برابر با «110» بود و من با تدوين اين مجموعه مي‌توانستم به شيفتگان حضرتش بگويم كه در واقع اين «خدا»ست كه ستايشگر«علي» است! به خاطر دارم كه اين كار در فاصله زماني كوتاهي به پايان رسيد و روزي كه من سرگرم شماره ‌گذاري صفحات كتاب بودم، زنگ خانه به صدا درآمد! هنگامي كه در را باز كردم با چهره بشاش و خندان يكي از مداحان با اخلاص آل‌الله عليه‌السلام روبرو شدم. پس از سلام و احوال پرسي، گفت: من حامل پيغامي براي شما هستم و بايد بروم! وقتي كه از جريان امر جويا شدم، گفت: ساعتي پيش در خدمت آقاي مجتهدي بودم. ايشان به من فرمودند: آقاجان! مي‌دانيد آقاي مجاهدي چه كار جالبي كرده‌اند؟! عرض كردم: چند روزي است كه از ايشان خبر ندارم. فرمودند: مجموعه بسيار جالبي از اشعار برگزيده شاعران درباره مولا علي عليه‌السلام فراهم آورده‌اند، و جالب ‌تر اين كه «110» اثر را از «66» شاعر انتخاب كرده‌اند تا به ما بگويند: اين خداست كه مداح « علي - ع » است! از ما به ايشان سلام برسانيد و بگوييد: آقاجان! عرض ادب شما را پذيرفتند! گر انگشت سليماني نباشد ... ! حجت الاسلام سيد شجاع ‌الدين اوليايي از روحانيون با اخلاصي است كه مجالست با آيت الله كشميري - ره را مغتنم مي‌شمرد و مورد عنايت آن بزرگوار قرار داشت. روزي به سراغ من آمدند و گفتند: مدتي است كه آقاي كشميري سكوت اختيار كرده و با كسي سخن نمي‌گويند و به جواب سلام و پرس و جوي كوتاه از اشخاص بسنده مي ‌كنند و ارادتمندان ايشان نگران حال اين بزرگوار هستند. پرسيدم: مگر اتفاق تازه‌اي افتاده؟! گفتند: چندي پيش كه آقا در تهران بودند، خانه ايشان مورد سرقت قرار مي‌گيرد و برخي از چيزهايي كه مورد علاقه ايشان بودند بودند، از جمله انگشتري مخصوص آقا را با خود مي‌برند! پرسيدم: دوستان در اين مدت براي رفع نگراني ايشان چه كرده‌اند؟ گفتند: تلاش‌هاي زيادي براي پيدا كردن سارق صورت گرفته ولي هنوز به نتيجه نرسيده است. حتي برخي از دوستان ار طريق اداره « آگاهي» اقدام كرده‌اند و مأموران با حضور در خانه ايشان از نزديك صحنه سرقت را بررسي كرده و رفته‌اند! پرسيدم: از دست من چه كاري ساخته است؟ گفتند: حضور شما در جمع دوستان بي‌فايده نيست. اگر مايل باشيد به اتفاق به منزل آقا مي‌رويم، شايد خدا فرجي كند! با هم به ملاقات آیت الله كشميري رفتيم. در اتاق دوستان جمع بودند و آقا سر به زير انداخته و صحبت نمي‌كردند. سلام كردم و پس از مصافحه با آن مرد خدا، در كنار در ورودي نشستم، و ايشان با گفتن «اهلاً و سهلاً» به عرض ارادت من پاسخ گفتند. فضاي سنگيني بر اتاق حاكم بود، و دوستان براي رعايت حال آن ولي خدا از صحبت كردن پرهيز داشتند، ولي با نگاه‌هاي خود به من مي‌گفتند كه بايد سكوت را شكست و باب سخن را آغاز كرد!