بعد از چندین جلسه که چند ماه طول کشید، و بعد از تحقیقات، هر دو خانواده تصمیم گرفتیم که صیغه محرمیت به دلیل آشنایی بیشتر خونده بشه. مهریه من دقیقاً به اندازه مهریه خواهرم تعیین شد به خواست مادرم. کسی چونه نزد! سنگین هم نبود اما کم نبود. یک صیغه دو ماهه خوندیم در حضور دو خانواده و یک عاقد و پدرومادربزرگم. فقط یکی دو نفر دیگه با خبر شدن. محرم شدیم و اشنایی ما وارد فاز جدیدی شد. رسماً نامزد شدیم...بزرگترین تردید من در این دوره برطرف شد. تردید من این بود که آیا ایشون علاقه واقعی به من داره و میتونه منو خیلی دوست داشته باشه و ابراز کنه و منم میتونم خیلی دوسش داشته باشم؟ در نامزدی متوجه شدم که بله. من در نامزدی روسری و حجاب نداشتم. اما لباسهای باز هم نمیپوشیدم. لمس و معاشقه سطحی و با پوشش داشتیم. از نظر جنسی متوجه شدیم تفاهم داریم. و میتونیم از کنار هم بودن لذت ببریم.
به این ترتیب با دلی قرص و مطمئن و بدون شک و با توکل جدی به خدا، عقد کردیم....چند ماه بعد عقد هم عروسی.😁
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽