🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ امام صادق (ع ) فرمود فلانى و فلانى و عبدالرحمان بن عوف آمدند تا پيامبر (ص ) را اذيت كنند. اولى گفت خدا ابراهيم (ع ) را خليل و دوست خود قرار داد با تو چه كار كرد؟! دومى گفت خدا موسى را كليم خود قرار داد با تو چه كار كرد؟! عبدالرحمان بن عوف گفت عيسى بن مريم ، مرده را به اذن خدا زنده مى كرد تو چه كار مى توانى انجام بدهى ؟! حضرت به اولى گفت ((خدا ابراهيم را خليل خود قرار داد و مرا حبيب خود)). به دومى گفت ((خدا با موسى از پشت پرده سخن مى گفت و من عرش ‍ خدا را ديدم و با او سخن گفتم )). به سومى گفت ((عيسى بن مريم مرده را به اذن خدا زنده مى كرد و اگر بخواهيد من مردگان شما را زنده مى كنم )). گفتند ((آرى ، مى خواهيم )). و به اين خاطر هم در آنجا جمع شده بودند. پيامبر (ص ) على (ع ) را طلب كرد، و به او فرمود ((اينها را به قبرستان ببر)) سپس به آنها گفت ((دنبال على (ع ) برويد)). وقتى به وسط قبرستان رسيدند، حضرت سخنانى گفت كه زمين لرزيد و دگرگون شد. قلبهاى آنها را وحشت گرفت و ترسيدند و نتوانستند آن را تحمل كنند. گفتند يا على ! خدا از تقصيرات تو بگذرد از تقصير ما بگذر. حضرت فرمود پس به سوى خدا برگشتيد. پيامبر اكرم (ص ) كسى را فرستاد و على (ع ) را برگرداند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از يمن جماعتى نزد پيغمبر آمدند و گفتند ما بقاياى ملك مقدم هستيم از آل نوح و از براى پيغمبر ما وصيى بود كه اسم او سام بود خبر داده است در كتابش اين كه از براى هر پيغمبرى معجزه است و نيز از براى او وصيى هست كه قائم مقام او مى شود. وصى تو چه كسى است ؟ آن حضرت اشاره فرمود به طرف على (ع )، پس ‍ گفتند يا محمد (ص ) اگر از وصى شما بخواهيم كه سام بن نوح را زنده كند، مى تواند؟ فرمود بلى به اذن خدا. سپس فرمود يا على بلند شو با آنها برو مسجد نزديك محراب و پاى خود را به زمين بزن . پس على (ع ) نزديك محراب رفت و در دست آن جماعت نوشته هايى بود على (ع ) دو ركعت نماز خواند و پاى خود را به زمين زد در آن هنگام زمين شكافته شد و لحد و تابوتى ظاهر شد، سپس بلند شد و ايستاد از تابوت پيرمردى كه صورت او مثل ماه شب چهارده مى درخشيد و خاك از سر خود مى افشاند، صلوات فرستاد بر على (ع ) و گفت شهادت مى دهم كه معبودى جز ذات پروردگار نيست . و اين كه محمد (ص ) سيد پيغمبران است و به درستى كه تو وصى محمد و سيد اوصيا هستى . منم سام بن نوح ، پس آن جماعت باز كردند صحيفه هاى خود را چنان كه وصف شده بود ديدند، سپس آن قوم گفتند مى خواهيم كه سوره اى از صحف را بخوانى . پس شروع كرد به خواندن ، تا آن كه سوره را تمام كرد، سپس سلام كرد بر على (ع ) و به همان حالت كه بود خوابيد و شكاف زمين به هم آمد و آن جماعت تماما گفتند ان الذين عندالله الاسلام و مسلمان شدند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ از سلمان فارسى روايت شده ، كه زنى از انصار به نام ام فروة ، سخن درشتى به ابوبكر در مذمت او و مدح على (ع ) گفت ابوبكر گفت او را بكشيد كه مرتد شده او را كشتند، على (ع ) در مزرعه خود بود، وقتى خبر قتل ام فروه را شنيد بر سر قبر او ايستاد و دست هاى خود را به آسمان دراز كرد و گفت اى زنده كننده نفوس بعد از مرگ ، و اى درست كننده استخوان هاى پوسيده ! ام فروه را براى ما زنده كن ، و او را سبب عبرت گنهكاران قرار بده ، پس ‍ ام فروه در حالى كه حله اى از ديباى سبز به خود پيچيده بود بيرون آمد، خبر به ابوبكر و عمر رسيده تعجب كردند، و اميرالمؤ منين (ع ) او را به شوهرش ‍ برگرداند، و دو پسر آورد، و شش ماه بعد از على (ع ) زنده بود. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽