🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ پير روشن ضمير حاج محمد على سلامى اهل ابرقو (از توابع يزد) كه سن شريف او قريب نود سال است و هرگاه شيراز مى آيد در جماعت مسجد جامع حاضر مى شود، نقل كرد كه در سنه 1388 در ابرقو از طرف شهردارى مشغول حفّارى شدند براى فلكه خيابان ، ناگاه رسيدند به سردابى كه در آن جسد عالم بزرگوار ((حاج ملا محمد صادق )) بود كه در 72 سال قبل فوت شده بود، ديدند بدن تازه است مثل اينكه همان روز دفن شده و انگشتان و ناخنهايش تماما سالم است حاجى مزبور نقل كرد كه من در اول جوانى آن بزرگوار را درك كرده بودم و چون وصيّت كرده بود كه جنازه اش را به نجف اشرف حمل كنند پس از فوت ، جنازه اش را به طور موقت در سرداب امانت گذاشتند وبعد مسامحه شد تا اينكه وصىّ آن مرحوم هم فوت شد و ديگر كسى پيدا نشد براى حمل جنازه و از خاطره ها محو گرديد تا آن روز پس از 72 سال جنازه را بيرون آوردند و در تابوت گذارده به قم حمل شد تا از آنجا به نجف اشرف حمل گرديد. خواننده عزيز! بداند كه بعضى از ارواح شريفه در اثر قوت حيات حقيقى كه دارند ابدان شريفه آنها كه سالها با آن كار كردند و طريق عبوديت را پيمودند و پس از مفارقتشان از آن در جوف خاك مستور شده از نظر و توجه آنها پنهان نيست و از اينرو براى مدت نامعلومى بدنهاى آنها تازه مى ماند و ابدان شريفه بسيارى از پيغمبران و امامزادگان و علماى بزرگ پس از گذشتن صدها سال از فوت آنها در قبرشان تازه ديده شده و در كتب معتبره تواريخ ثبت گرديده است ؛ مانند حضرت شعيب و حضرت دانيال و حضرت احمد بن موسى شاهچراغ و سيد علاءالدين حسين و جناب ابن بابويه شيخ صدوق در رى و جناب محمد بن يعقوب كلينى در بغداد و غير آنها كه شرح هريك خارج از وضع اين رساله است . 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ و نيز جناب مولوى مزبور نقل كردند كه روزى نظام (47) حيدرآباد دكن در عمارى مى نشيند و عده اى هنود بت پرست آن عمارى را به دوش حمل مى كنند (طبق مرسوم تشريفات سلطنتى آن زمان ) پس در آن حالت چرت و بى خودى عارضش مى شود و حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام را مى بيند به او مى فرمايد: نظام ! حيا نمى كنى كه به دوش ‍ سادات عمارى خود را قرار دادى ؟ چشم باز مى كند و منقلب مى شود مى گويد عمارى را بر زمين گذاريد. مى پرسند مگر از ما تقصيرى واقع شده ؟ مى گويد نه لكن بايد عده ديگرى بيايند و عمارى را بلند كنند، پس ‍ جمعى ديگر را مى آورند و عمارى را به دوش مى كشند تا نظام به مقصد خود رفته و برمى گردد به منزلش . پس آن عده را كه در مرتبه اول ، عمارى بر دوش آنهابود، در خلوت مى طلبد و دست به گردن آنها كرده و با ايشان معانقه نموده و رويشان را مى بوسد و مى گويد شما از كجاييد؟ جواب مى دهند اهل فلان قريه . مى پرسد آيا از سابق اينجا بوديد؟ مى گويند همينقدر مى دانيم اجداد ما از عربستان اينجا آمده اند و توطن نموده اند. مى گويد بايد فحص كنيد، نوشته جاتى كه از اجدادتان داريد جمع كنيد و نزد من آوريد پس ‍ اطاعت كردند و هرچه داشتند آوردند. سلطان در بين آن نوشته شجرنامه و نسب نامه اجدادشان را مى بيند كه نسب آنها به حضرت على بن موسى الرضا عليه السّلام مى رسد و از سادات رضوى هستند، نظام به گريه مى افتد و مى گويد شما چطور هنود شده ايد در حالى كه مسلمان زاده بلكه آقاى مسلمانانيد؟! همه آنها منقلب شده و مسلمان و شيعه اثنى عشرى مى شوند، نظام هم املاك زيادى به آنها عطا مى كند. لزوم اكرام و احترام از سلسله جليله سادات و ذريّه هاى رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله از مسلميات مذهب ماست و در جلد اول گناهان كبيره در بحث صله رحم به آن اشاره شده است و تفصيل مطلب با ذكر ادله آن در كتاب فضائل السادات است و در كتاب ((كلمه طيبه )) مرحوم نورى چهل روايت و داستان اشخاصى كه به بركت اكرام به ذرّيه طاهره آثار عظيمه مشاهده نمودند نقل كرده است و از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روايت كرده اند كه فرمود:((اَكْرمُوا اَوْلادِىَ الصّالِحُونَ للّهِِ وَالطّالِحُونَ لى ))(48) يعنى :((ساداتى كه اهل صلاح و تقوا هستند براى خدا آنها را گرامى داريد و ساداتى كه چنين نيستند براى خاطر من و انتسابشان به من گرامى داريد)). ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽