يحيى بن اكثم گفت :
روايت شده است كه پيغمبر فرمود:
هيچوقت وحى از من قطع نشد مگر اينكه خيال كردم كه بر خاندان خطاب (پدر عمر) نازل گشته است . (مقام رسالت از من به آنها منتقل شده است .)
امام جواد عليه السلام فرمود:
اين هم محال است ، زيرا ممكن نيست پيغمبر در رسالت خود شك كند. خداوند مى فرمايد:
خداوند از فرشتگان و انسانها پيغمبرانى انتخاب مى كند. لذا چگونه ممكن است نبوت از كسى كه خدا او را برگزيده ، به كسى كه به خدا مشرك بوده ، منتقل شود (تا پيغمبر در نبوت خود شك و ترديد داشته باشد.)
يحيى گفت :
پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است :
اگر عذاب نازل مى شد، كسى جز عمر از آن نجات نمى يافت .
امام جواد عليه السلام فرمود:
اين هم محال است ، زيرا پيغمبر اسلام مى فرمايد:
خداوند آنان را (ملتى را) عذاب نمى كند مادامى كه تو در ميان آنها هستى و نيز مادامى كه استغفار مى كنند خدا عذابشان نمى كند.
در اينجا يحيى بن اكثم كاملا در برابر امام درمانده و ناتوان شد و همه بزرگان اهل سنت آشكارا ديدند كه چگونه امام جواد عليه السلام با همه خرد سالى به پرسشهاى قاضى بزرگ شهر بغداد جواب داد و شگفت تر اينكه قاضى از پاسخ به سؤالات امام فرو ماند
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽