💜🍃 سلام من دوسال پیش نامزد کردم بصورت سنتی یعنی آشنایی. حدود یکماه و نیم رفت و آمد کردیم باهم بیرون رفتیم وقتی رفتاراشو زیرنظر گرفتم متوجه شدم شکاک و عصبی و فوق العاده خسیس... تنها بیرون نرو و باکی رفتی چی پوشیدی کجا رفتی حتی به جایی رسیده بود که حتی مامام یبار به شوخی بهش گفت میخوام برا دخترم مجلس عروسی بگیرم بعدش تو ماشین پیش من زد زیرگریه که بهم قول بده بعد ازدواج خودمون دوتا باشیم باهیشکی رفت و آمد نکنیم من اونجا فهمیدم اگه باهاش ازدواج کنم نمیذاره برم خونه بابام. یا بعضی وقتا باهاش شوخی میکردم انقدر زودجوش میاورد و قرمز میشد مثلا تو شوخی میگفت دوس دارم بزنم تو دهنت. یا میگفت دوس دارم بعد ازدواج یه سیم کارت برات بگیرم که هیشکی شمارتو نداشته باشه حتی دوستات و خانوادت. به بهداشت خودش نمیرسید میومد خونه بابام همش بوی بد میداد و ... قراربود عیداون سال عقد کنیم رفتیم حلقه بخریم مامانش که تا من دس میذاشتم رو یه حلقه الکی گوشی میگرفت دست میرفت بیرون خودشم بهم میگفت یک میلیون بیشتر ندارم خداشاهده قبلش به من میگفت حلقه طلا باید برام بخری درسته نمیندازم ولی پس اندازم هس منم گفتم باشه من دست گذاشتم رو یه حلقه که قیمتش ۹۵۰بود بعد یهو گفت من نقره میخوام منو برد یه نقره سفارش داد یک میلیون و پونصد یعنی من حلقم شد۹۵۰ مال اون که نقره بود شد۱۵۰۰ خودش پول نداشت توقع مراعات منو داشت ولی خودش مراعات جیب بابای منو نکرد و حتی تو این یکماه و نیم منو بیرونم میبرد یه آب برام نخرید.... این‌رفتارارو که دیدم تا اومدم خونمون نشستم یه جدول نوشتم خوبی ها و بدی ها... رفتم‌پیش مشاور نه یکی بلکه پنج تا نه فقط مشاور غربی بلکه مشاور مذهبی هم رفتم... همشون گفتن نامزدیتو بهم بزن و من اینکارو کردم مادرم خیلی از اینکه مردم حرف بزنن میترسید و گریه میکرد ولی گفتم مامان من الان نامزدم تودوران آشنایی هستم میتونم راحت بهم بزنم ولی اگه ازدواج کنم خدایی نکرده به بن بست بخورم پشت سرم حرف بیشتر غضب خدا هس و این وسط ممکنه بچه هایی هم بدبخت بشن دیگه نامزدی رو بهم زدم هرچقدرم گریه کرد ببخشید تغییر میکنم ولی مشاور به من گفت ازدواج یعنی سازش با تفاوت ها نه تغییر طرف تو نمیتونی کسی رو که بیست و چندسال یه اخلاق خاص داشته رو تغییر بدی و اونم‌نمیتونه عوض بشه من بهم زدم نامزدی رو و همه چی رو پس دادم بماند مادر بی ادبشون زنگ زده بود عموم بد و بیراه گفته بود و پشت سرم حرف زده بود ولی من بیش از پیش ایمان اوردم که کارم درسته بعد از اونم خیلیا بودن پشت سرم حرف زدن ولی من به خدا توکل کردم و گفتم جوری دستمو بگیر بلندم کن که همه کف کنن... بعد از چندماه با توسل بر ائمه و با توکل برخدا یه مورد خوب اومدخواستگاریم و الان ازدواج کردم و راضیم. دعا میکنم بحق بی بی فاطمه زهرا تمام دخترای سرزمینم خوشبخت و عاقبت بخیر بشن و انتخاب هاشون رو اول عاقلانه انجام بدن بعد عاشقانه.😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@azsargozashteha 📚🖌 ᯽────❁────᯽