📚📚 پدر نوشته نرجس شکوریان فرد کتاب پدر داستان‌هایی تربیتی- اخلاقی از زندگی حضرت علی (ع)  امام عزیز و پدر برگوار شیعیان نقل کرده است. داستان‌ها و جملاتی که باعث تحول اخلاقی، فکر و روحی ما خواهند شد.  خواندن کتاب پدر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟ عاشقان مولا علی (ع) و کسانی که می‌خواهند از دریای ناب معرفت این امام عزیز جرعه‌ای بنوشند.  جملاتی از کتاب پدر خودش کارهای مهمانی را انجام داده بود. خودش پذیرایی می‌کرد. خودش نخستین کسی بود که همان‌جا کنار غار حرا جبرئیل را دید که بر محمدمصطفی (ص) بشارت پیامبری آورد و خودش همان اول ایمان آورد. فامیل آمدند، سرِ سفرهٔ محبت پیامبر نشستند. برکت غذایی که هرچه خوردند، نه تمام شد، نه کم را، دیدند؛ اما چشم بستند که کافر بمانند. محمد (ص) بلند شد و صحبت کرد از سه سالی که خدا او را برگزیده و از خدا گفت. آخرش در مقابل سکوت حسودانه و متکبرانهٔ آن‌ها پرسیده بود: - کسی می‌پذیرد یاری دین خدا کند تا بشود وزیر من، جانشین من، وصی بعد از من؟ علی (ع) نگاه به سنش نکرد که سیزده‌ساله است. قد علم کرد و دست بالا گرفت. لبخند تمسخر و طعنه‌ها و متلک‌ها را هم شنید، اما نترسید. هرسه بار که محمدمصطفی پرسید او قد علم کرد. دستِ آخر، پیامبردستش را گرفت و معرفی‌اش کرد... همه موقع رفتن دست در دست شیطان رجیم رفتند، علی (ع) اما دستش در دست پیامبربود... @azzahra_farahan