⚡️خاک_های_نرم_کوشک1 ⭕️عنایت ویژه (سلام الله علیها) ڪل گردان زمین گیر شده بود😔هیچ راهی نداشتیم عبدالحسین سرش رو روی خاڪهای نرم ڪوشڪ گذاشته بود. بعد مدتی سرش رو بالا آورد در حالی ڪه خیلی دگرگون شده بود و حال عجیبی داشت.📿 گفت: هرڪاری میگم دقیق انجام بده با دست به سمت راست اشاره ڪرد و گفت ۲۵ قدم به این سمت برو و بعد حدود ۴۰ متر به سمت عمق دشمن حرڪت ڪن و گردان رو ببر همونجا. اصلا با عقل جور در نمیومد با بی میلی ڪاری ڪه گفت انجام دادم 😞 بعد از این ڪه به نقطه مورد نظر رسیدیم با چند نفر آر پی جی زن اومد جلو با دست به یڪ نقطه اشاره ڪرد 👈و گفت بعد از شنیدن صدای الله اڪبر من به این نقطه شلیڪ ڪن و بلافاصله حمله رو شروع میڪنیم. عبدالحسین سرش را بلند ڪرد رو به آسمان. دعایی هم زیر لب خواند. 📿 یڪ هو صدای نعره اش رفت به آسمان؛ الله اڪبر! پشت بندش آرپی جی ها شلیڪ شد و بلافاصله با صدای تڪبیر حمله شروع شد. قبل از اینڪه دشمن به خودش بیاید، تارو مار شد. (ادامه 👇👇👇)