از عراق برڱشت؛ گفت: بابا من برگشتم تا به سوریه بروم؟!
گفتم :با چه خاطر جمعی چنین حرفی میزنی؟؟
گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
میگفت: یک روز ، بعد اذان صبح به حرم حضرت عباس علیه السلام رفتم. خیلی دور ضریح خلوت بود.
با قمر بنیهاشم علیه السلام عهد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب سلام الله علیه در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیه شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم.
عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفت.
تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد..
🌷شهید حمید قاسم پور🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@baShoohada