دل در عزای شاه بلا خون گریسته
او نعره ها کشیده چو مجنون گریسته
دل بر فراز نی سر خورشید دید و گفت
پروردگار بر رخ گلگون گریسته
در گوشه ی فرات ابوالفضل مثله بود
آب از جفا و ظلمت گردون گریسته
زینب سر رقیه به دامن گرفته است
از گریه ی رقیه ی محزون گریسته
آتش به جان خیمه گه او فُتاده است
از غصه آسمان به زمین خون گریسته
محمد جواد فرهادی
مرید اصفهانی
خمینی شهر