🌹 نگات کردم دیدم خیلی شلوغه توی گودال تورو دیدم که جسم تو حسین گردیده بیحال دویدم سوی تو خوردم زمین و زخمی گشتم تو زیر پای شمری و منم تنها تو دشتم ایا حسین من تویی؟فرزند زهرای بتول برادر عزیز من نور چش و جان رسول تشنه بودی تورو زدن ، ب پیش چشم خواهرت قربونی حج شدی تو، خدا ازت کنه قبول ب خود میپیچی،توخون میغلطی،شده پیکرت پراز جراحت خودم رو روی، تنت انداختم، شده خیلی ب تنت جسارت با حال محزون، با چشمی پرخون،میگفتی دیدارما قیامت روز موعوده، که دادن وعده،که جدم را میکنم زیارت حسین جانم حسین حسین جانم حسین 🌹🌹 تورو کشتن دیدم که ابن سعدم گریه میکرد ولی کاری برای تو نکرد اون سعد نامرد پناه من بگو بعد تو کی باشه پناهم پاشو داداش همه نامحرما کردن نگاهم شمر اومده تا که اخا، سر تو رو جدا کنه خیلی منو زد و تونست، تن تو زیر پا کنه چکمه گذاشت روسینتو، جاییکه مصطفی بوسید صدای مادرت اومد، نشد که او حیا کنه نشسته روی ، تن بی حالت ، کشید خنجر و بروی حنجر تن و برگردوند، ی چند ضربه زد، بریده سر پیش چشم مادر صدایی گریون ،باحالی محزون ،بنیه میگه میون صحرا غریب مادر، غریب مادر، پیچیده اینه صدای زهرا 🌹🌹🌹 برا انگشترت انگشتتو از جابریدن همه نا مردا با مرکب روی تومی دویدن پیش چشم همه اهل حرم رفتی رو نیزه دیگه واسم نمونده جون تنم داره میلرزه رقیتو کتک زدن ، دندونشو شکستن و ناموس تو شده اسیر، دستای مارو بستن و خیمه ها رو آتیش زدن، هرچی که بوده بردن و میون مجلس شراب، کنار ما نشستن و میون تشتی، تو خون ترگشتی، شراب و روی سرت میریزه اشاره هاشون، ب سمت ما بود ، که هرکی دنبال یک کنیزه توی بازارم ، پیش انظارم، شده سوی ما نگاه ها جاری مارو چرخوندن، همه خندیدن،شده کار ما گریه و زاری حسین جانم حسین حسین جانم حسین