بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یک بار نه ، شدی تو گرفتار بارها برخورد کرد سینه و مسمار بارها دشمن مگر نَفَس نَفَست را شنیده بود بد زد به استخوان تو انگار بارها ممتد لگد به درب که زد سقطِ غنچه شد اینگونه بود محنت و آزار بارها یک بار نالۀ ابتایت بلند شد گفتی کجاست حیدر کرار بارها وقتی که استغاثۀ تو بی جواب ماند پیچید ذکر مهدی اَت اینبار بارها ماندی به زیر درب و ز روی تو رد شدند آمد به خانه دشمن قدّار بارها دیدی که دست حیدر کرار بسته است دیدند (یا علی) ز تو بسیار بارها دستت فتاد چون به کمربند مرتضی بازو نشانه رفت ، ز کفّار بارها شخصیت پیمبریِ تو به کوچه ها تحقیر شد مقابل انظار بارها