🔰شور گودال: ۱۴۰۰ بند اول: گرگای بی حیا تنت رو زخمی کردن شمشیر و نیزه ها بالا سرت می گردن لبهات تشنه بود و جسمت رو دریدن بارون چشای مادر رو ندیدن نصیحت می کردی اما به روی سینه نشستن با چشم و گوشای بسته کمر به قتل تو بستن غریب مادر حسین جان بند دوم: دعوا بود بر سرت میون گودال ارباب از خیمه کم می شد زیور و خلخال ارباب چشمات نیمه باز و لشکر سمت خیمه می افتاد و می رفت خواهر سمت خیمه تو،تو گودال و می بردن به یغما انگشترت رو بمیرم که زینبت دید به روی نیزه سرت رو غریب مادر حسین جان بند سوم: دستای حرمله می افتاد از کار ای کاش تا وقتی بود عمو جرات سیلی کی داش(ت) کینه از علی و دستا پُر جسارت اطفال یتیمت می رفتن اسارت تو رفتی و با لگدها رقیه خوابی نداره به روی خار مغیلان به راهت چشم انتظاره غریب مادر حسین جان شعروسبک: