۸ عمو جان غریب من  نخور غصه که بی یاری بگو به لشکر دشمن که یک یار دیگه داری نمیخوام یه لحظه حتی که بی تو بمونم زنده بری و بمونم میشم به پیش بابام شرمنده عمو جان اباعبدالله رها کن دیگه دستم رو  که الان وقتشه عمه ببین دشمن چطور داره    عمومو میکشه عمه ببین دشمنا دورش رو همه دوره کردن عمه ببین که عموی من رو غریب گیر آوردن عمه عمو جان اباعبدالله نخور غصه اگه افتاد دو دست من به پای تو همیشه گفتم و میگم همه هستیم فدای تو الهی بمیرم اما نبینم غریب افتادی الهی بمیرم واست که شیب الخضیب افتادی عمو جان اباعبدالله